جدول جو
جدول جو

معنی اینهسه - جستجوی لغت در جدول جو

اینهسه(هََ سَ / سِ)
هر چیز بسته شده که بدشواری وا شود. و افسرده و منجمد شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انیسه
تصویر انیسه
(دخترانه)
همدم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایناس
تصویر ایناس
انس دادن، انس گرفتن، چیزی را دیدن و احساس کردن، صدا را شنیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انیسه
تصویر انیسه
آتش، آنچه از سوختن چوب یا زغال یا چیز دیگر به وجود می آید و دارای روشنی و حرارت است، مخ، نار، ورزم، تش، آذر، وراغ، برزین، اخگر
فرهنگ فارسی عمید
اینطرف و این کنار، (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
هر چیز بسته را گویند که به دشواری وا شود و دیر حل گردد و ظاهراً این لغت با انیسه تصحیف خوانی شده است و در اصل لغت انبسته است. (برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به انبسته شود، زعفران. (مهذب الاسماء) ، خون سیاوشان. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(هَِ بَ / بِ کَ دَ)
اینقدر. (آنندراج). به این بسیاری و به این زیادی و همه اینها. (ناظم الاطباء). این اندازه. (فرهنگ فارسی معین) :
بتو بازگردد غم عاشقی
نگارا مکن اینهمه زشت یاد.
رودکی.
ما بر اینهمه صبر نمی کردیم. (تاریخ بیهقی).
لازمست آنکه دارد اینهمه لطف
که تحمل کنندش اینهمه ناز.
سعدی.
با اینهمه جور وتندخویی
نازت بکشم که خوبرویی.
سعدی.
بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود
اینهمه قول و غزل تعبیه درمنقارش.
حافظ.
حاصل کارگه کون و مکان اینهمه نیست
باده پیش آر که اسباب جهان اینهمه نیست.
حافظ.
وعده وصل بفردا مفکن ای نوخط
که جهان پا برکابست و زمان اینهمه نیست.
صائب.
، کنایه از آسمان. (آنندراج) :
گرنه مهمان خدایی تو تراایزد
چون نشاندست درین پر ز چراغ ایوان.
ناصرخسرو.
چرا او را کت او کرد این بلندایوان
بطوع و رغبت ای هشیار نپرستی.
ناصرخسرو.
اجرام که ساکنان این ایوانند
اسباب تحیر خردمندانند.
خیام.
تو پنداری که بر هرزه است این ایوان چون مینو
تو پنداری که بر هرزه است این ایوان چون مینا.
سنایی.
شنگرف ز اشک من ستاند
صورتگر این کبودایوان.
خاقانی.
- ایوان آسمان،اشاره بفلک قمر است. (مؤید الفضلا) (هفت قلزم).
- ایوان زنگاری، اشاره بفلک قمر است. (هفت قلزم).
ایوان سیماب، اشاره بفلک قمر است. (مؤید الفضلا) (هفت قلزم).
- ایوان قدس، کنایه از آسمان است:
بگذران مرکب از سپهر بلند
درکش ایوان قدس را بکمند.
نظامی (هفت پیکر ص 10).
، خانه:
جهان جای بقا نیست بآسانی بگذر
به ایوان چه بری رنج و بکاخ و ستن آوند.
طیان.
، مجازاً به معنی روزگار و زمانه
لغت نامه دهخدا
(اِ سَ / سِ)
هوایی را گویند که با صدا و حرکت سر از دماغ برآید و آنرا بعربی عطسه خوانند. (برهان) (آنندراج) (مؤیدالفضلا). هوایی که از دماغ برآید، و آنرا عطسه گویند. (انجمن آرا). عطسه. (غیاث) (رشیدی) (فرهنگ ضیاء) (سروری) (شعوری). هوایی که با شدت و صدا از دماغ بیرون آید و نام عربیش عطسه است. (فرهنگ نظام). شنوسه، در تداول مردم دیه های کرمان:
دماغ خشک او اشنوسۀ تر
چو آرد گوش گردون را کند کر.
ابوالخیر (از رشیدی و فرهنگ نظام، و ابوالخطیر از سروری و شعوری)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
رب النوع رعد. بادهای تند سپاه ایندره را تشکیل میدهند و دنبال او میروند. (مزدیسنا چ دکتر معین ص 34) ، درربودن، شایسته و سزاوار کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ایناس
تصویر ایناس
انس و الفت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناسه
تصویر اناسه
جنباندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انیسه
تصویر انیسه
آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از این سر
تصویر این سر
این دنیا این جهان عالم مادی مقابل آن سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از این همه
تصویر این همه
این قدر این اندازه، بسیار بسی، این مسافت این فاصله
فرهنگ لغت هوشیار
جمع این برای غیر ذوی العقول و اسم معنی آید: اینها را من نگفتم، برای اشخاص آید اینان: (عمر و لیث نامه کرد بابوداود... و با حمدبن فریغون... و اینها پیش رفتند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشنوسه
تصویر اشنوسه
عطسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشنوسه
تصویر اشنوسه
((اُ س ِ))
عطسه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایناس
تصویر ایناس
انس دادن، انس گرفتن، دمسازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اینگاه
تصویر اینگاه
حالا، حال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اینها
تصویر اینها
These
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اینها
تصویر اینها
ces
دیکشنری فارسی به فرانسوی
این دفعه، این طرف
فرهنگ گویش مازندرانی
این دفعه، این قسمت
فرهنگ گویش مازندرانی
امسال
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از اینها
تصویر اینها
questi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اینها
تصویر اینها
เหล่านี้
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اینها
تصویر اینها
deze
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اینها
تصویر اینها
estos
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اینها
تصویر اینها
эти
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اینها
تصویر اینها
estes
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اینها
تصویر اینها
这些
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اینها
تصویر اینها
te
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اینها
تصویر اینها
ці
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اینها
تصویر اینها
diese
دیکشنری فارسی به آلمانی