جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با انیسه

انیسه

انیسه
آتَش، آنچه از سوختن چوب یا زغال یا چیز دیگر به وجود می آید و دارای روشنی و حرارت است، مَخ، نار، وَرَزم، تَش، آذَر، وَراغ، بَرزین، اَخگَر
انیسه
فرهنگ فارسی عمید

انیسه

انیسه
هرچیز بسته که بدشواری از هم جدا شود. (برهان). هرچیز بسته و منعقد که بدشواری از هم جدا گشته و حل گردد. (ناظم الاطباء) (آنندراج). هر بستگی که بدشواری حل گردد و آنرا انیشه نیز گویند. (شرفنامۀ منیری). رجوع به انبسته شود
لغت نامه دهخدا

انیسه

انیسه
مؤنث انیس یعنی زن انس گیرنده. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا