- ایمان (پسرانه)
- یقین داشتن به درستی اندیشه یا امری، اعتقاد به وجود خداوند و حقیقت رسولان و دین
معنی ایمان - جستجوی لغت در جدول جو
- ایمان
- باور، باورداشت، گرایش
- ایمان
- برکت ها، قوت ها، توانائیها اعتماد کردن، زنهار دادن اعتماد کردن، زنهار دادن
- ایمان
- گرویدن، عقیده داشتن، مقابل کفر، در فقه تصدیق و عمل به احکام دین یعنی اقرار به لسان و عمل به ارکان
- ایمان
- جمع یمین، سوگندها
- ایمان
- گرویدن، باور داشتن، ایمن کردن، امان دادن، اعتقاد
- ایمان
- یمین ها، راست ها، طرف راست ها، قسم ها، سوگندها، جمع واژۀ یمین
- ایمان
- Creed, Faith
- ایمان
- Glaube
- ایمان
- crença, fé
- ایمان
- credo, fede
- ایمان
- credo, fe
- ایمان
- credo, foi
- ایمان
- geloof
- ایمان
- ความเชื่อ , ศรัทธา
- ایمان
- keyakinan, iman
- ایمان
- مشعل حرائق , هدنةٌ
- ایمان
- आस्था , विश्वास
- ایمان
- אמונה
- ایمان
- 信念 , 信仰
- ایمان
- 신념 , 믿음
- ایمان
- বিশ্বাস
- ایمان
- ایمان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چاییدن، سرما خوردن، مبتلا به زکام شدن، ناخوش شدن از سرماخوردگی، چاهیدن
