ضمیر متصل یعنی ما، (ناظم الاطباء)، ضمیرشخصی متصل فاعلی است و در دو مورد بکار رود: 1- پس از وجه وصفی (صفت مفعولی) مانند رفته ایم، زنده ایم، 2- بصورت مبدل، ’ییم’ در کلمات مختوم به ’الف’ و ’ی’ و ’و’ مانند: تراایم، داناایم، بیناایم، رفتنی ایم و سخنگوایم، بجای تراییم و داناییم و بیناییم و ... همه رفتنی ایم و گیتی سپنج چرا باید این درد و اندوه و رنج، فردوسی، ز خاکیم و هم خاک را زاده ایم به بیچارگی تن بدو داده ایم، فردوسی، دانم که بدین فعل که می بینم هر چند گویند تراایم و حقیقت نه ترااند، ناصرخسرو
ضمیر متصل یعنی ما، (ناظم الاطباء)، ضمیرشخصی متصل فاعلی است و در دو مورد بکار رود: 1- پس از وجه وصفی (صفت مفعولی) مانند رفته ایم، زنده ایم، 2- بصورت مبدل، ’ییم’ در کلمات مختوم به ’الف’ و ’ی’ و ’و’ مانند: تراایم، داناایم، بیناایم، رفتنی ایم و سخنگوایم، بجای تراییم و داناییم و بیناییم و ... همه رفتنی ایم و گیتی سپنج چرا باید این درد و اندوه و رنج، فردوسی، ز خاکیم و هم خاک را زاده ایم به بیچارگی تن بدو داده ایم، فردوسی، دانم که بدین فعل که می بینم هر چند گویند تراایم و حقیقت نه ترااند، ناصرخسرو
مردی را گویند که زنش مرده باشد، (برهان) (ناظم الاطباء)، و رجوع به مادۀ بعد شود، سالم، درسلامت، (فرهنگ فارسی معین)، رستگار، (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء)
مردی را گویند که زنش مرده باشد، (برهان) (ناظم الاطباء)، و رجوع به مادۀ بعد شود، سالم، درسلامت، (فرهنگ فارسی معین)، رستگار، (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء)
مار. افعی را هم گفته اند. (اقرب الموارد). مارسفید. (غیاث اللغات). مارسپید باریک. ج، ایّوم. (ناظم الاطباء). صاحب متن اللغه آرد: ایم و ایّم مار سپید و لطیف و تعمیم دارد بر جمیع مارهای نر وماده. ج، ایوم. (متن اللغه ج 1 ص 226). و رجوع به ایّم و تاج العروس ج 8 ص 196 و شرح قاموس ص 925 شود
مار. افعی را هم گفته اند. (اقرب الموارد). مارسفید. (غیاث اللغات). مارسپید باریک. ج، اَیّوم. (ناظم الاطباء). صاحب متن اللغه آرد: اَیُم و اَیِّم مار سپید و لطیف و تعمیم دارد بر جمیع مارهای نر وماده. ج، ایوم. (متن اللغه ج 1 ص 226). و رجوع به اَیِّم و تاج العروس ج 8 ص 196 و شرح قاموس ص 925 شود
پیسه مار زن بی شوی مرد بی زن دختر مانده ضمیر شخصی متصل فاعلی اول شخص، جمع رفته ایم، فعل هستیم: استیم: زنده ایم. توضیح آنگاه که بکلمه مختوم به (- ه) غیر ملفوظ یا حرف مصوت پیوندد بصورت نوشته شود: برده ایم داناایم و در غیر این صورت بشکل (- یم) : رفتیم خوردیم. زن بی شوی بیوه، جمع ایامی، مرد بی زن
پیسه مار زن بی شوی مرد بی زن دختر مانده ضمیر شخصی متصل فاعلی اول شخص، جمع رفته ایم، فعل هستیم: استیم: زنده ایم. توضیح آنگاه که بکلمه مختوم به (- ه) غیر ملفوظ یا حرف مصوت پیوندد بصورت نوشته شود: برده ایم داناایم و در غیر این صورت بشکل (- یم) : رفتیم خوردیم. زن بی شوی بیوه، جمع ایامی، مرد بی زن