جدول جو
جدول جو

معنی ایلول - جستجوی لغت در جدول جو

ایلول
ماه نهم تقویم شمسی بعضی کشورهای عربی، بین آب و تشرین اول، مطابق ماه سپتامبر، دارای ۳۰ روز، دوازدهمین ماه تقویم عرفی یهود، از ماه های تقویم سریانی
تصویری از ایلول
تصویر ایلول
فرهنگ فارسی عمید
ایلول
نام ماه دوازدهم از سال رومیان و آن بودن آفتابست در این زمان از اواسط برج سنبله تا اواسط برج میزان، (برهان)، بلغت سریانی نام ماه رومی که آفتاب در سنبله باشدمطابق آن بهندی ماه کرار است، (غیاث اللغات) (آنندراج)، ماه قوس، (بحر الجواهر)، دوازدهمین ماه تقویم عرفی و ششمین ماه تقویم دینی یهود، دارای 29 روز که معمولاً مطابق قسمتی از ماه اوت و قسمتی از ماه سپتامبر فرنگی است، (دایره المعارف فارسی)، ماه نهم تقویم شمسی، بعضی ممالک عربی بخشی را که بین آب و تشرین اول است و دارای 20 روز و مطابق ماه سپتامبر فرنگی میباشد ایلول دانسته اند، (از دایرهالمعارف فارسی)، مدت ماندن آفتاب در برج سنبله که رومیان یک ماه شمرند و در قنیه آورده است که شش ماه در اول سال و آخرین ماه خریف بزبان رومیان است، (مؤید الفضلا) :
در فتح باد و نصرت مرداد و تیر تو
وز بخت باد دولت ایلول و آب تو،
مختاری
لغت نامه دهخدا
ایلول
سریانی دوازدهمین ماه سال سریانی برابر با آذر دوازدهمین ماه سال سریانی مطابق سپتامبر فرنگی بین آب و تشرین اول
فرهنگ لغت هوشیار
ایلول
دوازدهمین ماه سال سریانی، مطابق سپتامبر فرنگی
تصویری از ایلول
تصویر ایلول
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَیْ یَ)
در طب قدیم، هر چیز که تأثیر دوا یا غذایی را تسریع کند. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
ناچیز. باطل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) شود
لغت نامه دهخدا
صبر، (الفاظ الادویه) (فهرست مخزن الادویه)، ظاهراً صورتی است از کلمه الوا، رجوع به الوا شود، مرد بی زن کدخدا شده باشد یا نه، (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، مرد بی زن، (فرهنگ فارسی معین)، مردی است که نیست ازبرای او زن، (شرح قاموس فارسی)، زن آزاد، خویشی از جانب دختر و خواهر و خاله، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، قرابت و خویشی است مثل دختر و خواهر و خاله، (شرح قاموس فارسی)، بمعنی سنگلاخ، (شرح قاموس فارسی)، مار یا مار سپید و باریک، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، مار سفید لطیف نازکست یا هر ماریست مثل ایم بکسر اول، مترجم گوید که غلط کرده است مصنف که ایم بکسر اول گفته و صواب بالتخفیف است بدل بالکسر چنانکه جوهری گفته که الایم الحیه قال ابن سکیت مخفف مثل لین و لین و هین و هین و همچنین ابن فارس و غیر او مانند جوهری گفته اند جمع آن ایوم بر وزن سرور می آید، (شرح قاموس)، و رجوع به ایم شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
از نواحی یمن است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ابن وایل بن غوث بن قطن بن عریب بن زهیر بن ایمن بن همیسعبن حمیر. از اعراب است. (از معجم البلدان) ، کسانی که بر آنان اعتماد کنند. (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). معتمدان. استواران. (فرهنگ فارسی معین). کسانی که بر آنان اعتماد کنند و از آنان ایمن باشند. بی بیم دارندگان. (از آنندراج).
- هیئت امنا، گروهی که در سازمانی چون دانشکده و جز آن نظارت داشته باشند.
، (اصطلاح تصوف) ملامتیه را گویند. (از تعریفات جرجانی) (از فرهنگ فارسی معین). فرقۀ ملامتیه را که یکی از فرقه های صوفیه است گویند، و آنان کسانی هستند که آنچه را در باطن و نهان خود دارند در ظواهر آشکار نسازند. (از اصطلاحات الصوفیۀ کمال الدین ابوالغنائم).
- امنای تذکره، جمع واژۀ امین تذکره. (از فرهنگ فارسی معین).
- امنای دولت، کارگزاران دولت. (ناظم الاطباء).
و رجوع به امین شود
لغت نامه دهخدا
شیرینی بغایت نرم و سپید و آنرا قند نیز گویند، (شرفنامۀ منیری)، صحیح کلمه ابلوج و آبلوج است، رجوع به ابلوج شود
لغت نامه دهخدا
قلعه ایست از قلاع ولایت لاریجان که ترکان خاتون در آن متحصن گردید، (از تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 47) : ترکان را با حرمها به قلاع لارجان و ایلال فرستاد، (تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 199)، رئیس ایل، خان قبیله، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به ایلخانان ایران شود
دهی است از دهات هزارجریب بخش دودانگه، (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 164)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ایلو
تصویر ایلو
ترکی آلا بخشی در کردستان
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی دوازدهمین ماه سال سریانی برابر با آذر انجیر معابد دوازدهمین ماه سال سریانی ایلول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ای ول
تصویر ای ول
(قلندران و درویشان) ای والله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیلول
تصویر قیلول
به روزخفتن
فرهنگ لغت هوشیار
قلعه ای تاریخی در سوادکوه که بعدها به قلعه ی اولاد مشهور.، روستایی از دهستان نرم آب دوسر ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی