- ایقاظ
- هوشیار ساختن
معنی ایقاظ - جستجوی لغت در جدول جو
- ایقاظ
- بیدار کردن، هشیار کردن، آگاه ساختن
- ایقاظ ((اِ))
- بیدار کردن، آگاه کردن
- ایقاظ
- جمع یقظ، بیداران، هوشیاران
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیقین دانستن
چیره شدن، خوار داشت، باز داشت خواسته
خوارزمی چاپلوس، انیشه (جاسوس) سخن چین (نمام)، هرزه گوی نمام سصخن چین ساعی
ور ستاد کردن (وقف کردن)، باز ایستادن، ستانیدن
خوارزمی چاپلوس، انیشه (جاسوس) سخن چین (نمام)، هرزه گوی
افکندن، گرفتار کردن، هماهنگ کردن آوازها، شبیخون زدن افکندن در انداختن، شبیخون زدن تاختن، گرفتار کردن کسی را، هم آهنگ ساختن آوازها، نفراتی چند است در ازمنه محدوده المقادیر و در ادوار متساوی الکمیه با اوضاع مخصوصه که طبع سلیم و مستقیم درک آنها کند (مجمع الادوار)، عمل قضایی یک جانبه، جمع ایقاعات
کوتاه گردانیدن گردن را
بار کردن، گرانباری، گرانسنگی
بر افروختن، روشن کردن بر افروختن روشن کردن آتش افروختن
بیشرمیدن بی شرم گشتن
آتش افروختن، روشن کردن آتش
یقین کردن، باور کردن، بی گمان دانستن، بی گمان شدن
بی گمان شدن، باور کردن، باور، یقین
افکندن، درانداختن، یورش بردن، تاختن، گرفتار کردن کسی، هم آهنگ ساختن آوازها، جمع ایقاعات
فرستادن، روانه کردن
برافروختن، آتش افروختن
عمل حقوقی بر اساس رضایت یکی از طرفین مانند طلاق دادن زن از طرف مرد، در موسیقی چگونگی جا به جا شدن صداها در زمان های محدود و نسبت های معین، وزن موسیقی