- ایزد (پسرانه)
- خداوند، در فرهنگ ایران باستان، هر یک از فرشتگانی که اهمیت آنها پس از امشاسپندان است
معنی ایزد - جستجوی لغت در جدول جو
- ایزد
- خدا، خدای یکتا
- ایزد ((زَ))
- فرشته، ملک، خدا، آفریدگار
- ایزد
- خدا، خدای یکتا، در آیین زردشتی فرشتگان درجۀ دوم که از حیث رتبه از امشاسپندان پایین ترند و تعداد آن ها بسیار است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به ایزد خدایی الهی
زائد تروبیشتر
چوبی است که گاو آهن را بر آن نصب کنند و زمین را بشکافند
پشتیبان، پناهگاه، پاس داشت، پشتیبانی، هوا، کوه
وسیلۀ قوت و نیرو، پشتیبان، پناه، پرده، کوه، دژ
در آیین زردشتی خوردنی ای که در مراسم مذهبی مصرف می شود، فدیۀ خوردنی، مجلس شراب و بزم و مهمانی، برای مثال اندر میزد با خرد و دانش / اندر نبرد با هنر و بازو (فرخی - ۴۵۴)
(زردشتی) نذر و تقدیمی غیر مایع و فدیه چیزی خوردنی در مقابل نذر مایع و آشامیدنی (زور)، مجلس بزم و عشرت، ای به میزد اندرون هزار فریدون ای به نبرد اندرون هزار تهمتن، (فرخی)، مجلس عیش و طرب
((اِ دْ))
فرهنگ فارسی معین
AIDS نوعی بیماری ویروسی که موجب مختل شدن مکانیسم دفاعی بدن شده و زمینه را برای ابتلاء به هر بیماری دیگر بوجود می آورد، این ویروس از طریق رابطه جنسی یا تزریق خون آلوده منتقل می شود
آهن سرتیزی که بر چوب گاوآهن نصب کنند و با آن زمین را شیار کنند، گاو آهن، خیش
توان نیرو یاری دادن، توانا شدن، توانا کردن، فرارسیدن مرگ ضمیر شخصی متصل سوم شخص، جمع رفته اید گفتید خورید
ترکی جا پا نشان قدم اثرپا. یا ایز کسی را گرفتن او را پنهانی تعقیب کردن، یا ایز گمد کردن، رد پا را از میان بردن گم کردن اثر و نشانه خود، مردم را به اشتباه انداختن
ردپا، رد پی، نشان قدم
ایز گم کردن: رد گم کردن، رد پا را از میان بردن، کسی را منحرف ساختن و به غلط انداختن
ایز گم کردن: رد گم کردن، رد پا را از میان بردن، کسی را منحرف ساختن و به غلط انداختن
نشان قدم، رد پا
ایز کسی را گرفتن: رد پای کسی را گرفتن، کسی را پنهانی تعقیب کردن
ایز گم کردن رد: رد پا را از بین بردن، مردم را به اشتباه انداختن
ایز کسی را گرفتن: رد پای کسی را گرفتن، کسی را پنهانی تعقیب کردن
ایز گم کردن رد: رد پا را از بین بردن، مردم را به اشتباه انداختن
لهه پرست
یزدان پیروزگر
برترین ایزد
کسی که بخدا پناه ببرد
پناهنده به ایزد، کسی که به خدا پناه ببرد، کسی که در پناه خدا باشد، برای مثال پناهد به ایزد به بیگاه و گاه / نیفتد به بد مرد ایزدپناه (نظامی - ۹۳۰)
ایزدپرست، خداپرست
ایزدها، خداها، در آیین زردشتی فرشتگان درجه دوم که از حیث رتبه از امشاسپندان پایین ترند و تعداد آن ها بسیار است، جمع واژۀ ایزد
بنام خدا (در مورد تعجب و دفع چشم زخم و قسم گویند)
در ایران باستان غلبه، قدرت، فرّ و شکوه شاهنشاهی که اهورامزدا، ایرانیان را از آن برخوردار می ساخت، کیاخره، خرّۀ کیانی