تفسیر و شرح کتاب اوستا یا کتاب زند، برای مثال چه مایه زاهد و پرهیزکار و صومعگی / که نسک خوان شده از عشقش و ایارده گوی (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۲۲)
تفسیر و شرح کتاب اوستا یا کتاب زند، برای مِثال چه مایه زاهد و پرهیزکار و صومعگی / که نَسَک خوان شده از عشقش و ایارده گوی (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۲۲)
صریح. روشن. بی مجامله. بی پرده: بی خرده، راست خواهی گرچه خوشت نیاید بدخوی خوب رویی بیگانه آشنایی. انوری. یا مکن با من درشتی ور کنی نرم شو چون گویمت بی خرده ای. اثیرالدین اخسیکتی (از راحهالصدور راوندی)
صریح. روشن. بی مجامله. بی پرده: بی خرده، راست خواهی گرچه خوشت نیاید بدخوی خوب رویی بیگانه آشنایی. انوری. یا مکن با من درشتی ور کنی نرم شو چون گویمت بی خرده ای. اثیرالدین اخسیکتی (از راحهالصدور راوندی)
ازارۀ خانه را گویند و آن از دیوار مقداری باشد از زمین خانه تا بکنار طاقچۀ مرتبۀ پائین که در هنگام نشستن پشت بر آن گذارند. (برهان) (آنندراج). هزارۀ دیوار و جزء تحتانی دیوار و هر چیز که در نشستن بدان پشت دهند. (از ناظم الاطباء)
ازارۀ خانه را گویند و آن از دیوار مقداری باشد از زمین خانه تا بکنار طاقچۀ مرتبۀ پائین که در هنگام نشستن پشت بر آن گذارند. (برهان) (آنندراج). هزارۀ دیوار و جزء تحتانی دیوار و هر چیز که در نشستن بدان پشت دهند. (از ناظم الاطباء)
چگونگی پازند است (صحاح الفرس). به معنی پازند است و پازند تفسیر زند که شرح و تفسیر اوستاست. (لغت نامۀ اسدی ص 477) اکارده. (یادداشت مرحوم دهخدا). اکرده. (یادداشت مرحوم دهخدا). برخی از مجوسان اگرده اش نیز خوانند. (التنبیه و الاشراف مسعودی). وصورت هر دو (اگرده و ایارده) هر دو به خط پهلوی یکسان است. (یادداشت مرحوم دهخدا). ثم عمل زرادشت تفسیراً عند عجزهم عن فهمه [عن فهم اوستا] و سمّوا التفسیر زیداً [زنداً] ثم عمل للتفسیر تفسیراً و سمّاه بازید [پازند] ثم عمل علمائهم بعد وفات زرادشت تفسیر التفسیر و سمّوا هذا التفسیر بارده (از مروج الذهب مسعودی) : ببینم آخر روزی به کام دل خود را گهی ایارده خوانم شها گهی خرده. دقیقی (از لغت نامۀ اسدی ص 486) ، {{اسم مصدر}} سیاست. (از اقرب الموارد). رجوع به ایالت شود
چگونگی پازند است (صحاح الفرس). به معنی پازند است و پازند تفسیر زند که شرح و تفسیر اوستاست. (لغت نامۀ اسدی ص 477) اکارده. (یادداشت مرحوم دهخدا). اکرده. (یادداشت مرحوم دهخدا). برخی از مجوسان اگرده اش نیز خوانند. (التنبیه و الاشراف مسعودی). وصورت هر دو (اگرده و ایارده) هر دو به خط پهلوی یکسان است. (یادداشت مرحوم دهخدا). ثم عمل زرادشت تفسیراً عند عجزهم عن فهمه [عن فهم اوستا] و سمّوا التفسیر زیداً [زنداً] ثم عمل للتفسیر تفسیراً و سَمّاه بازید [پازند] ثم عمل علمائهم بعد وفات زرادشت تفسیر التفسیر و سمّوا هذا التفسیر بارده (از مروج الذهب مسعودی) : ببینم آخر روزی به کام دل خود را گهی ایارده خوانم شها گهی خرده. دقیقی (از لغت نامۀ اسدی ص 486) ، {{اِسمِ مَصدَر}} سیاست. (از اقرب الموارد). رجوع به ایالت شود