- ایرانی
- منسوب به ایران. هر چیز که وابسته به ایران باشد، اهل ایران از مردم ایران تابع ایران
معنی ایرانی - جستجوی لغت در جدول جو
- ایرانی
- مربوط به ایران، از مردم ایران، تهیه شده در ایران، مجموعه ای از زبان های هند و ایرانی، شامل زبان های اوستایی، فارسی باستان، فارسی میانه، سغدی، پهلوی، تاجیکی، پشتو، بلوچی، کردی و فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ایرانی گری
ورقه یا لوله ای ظریف و سبک که از مخلوط سیمان و پنبه کوهی ساخته می شود و در ساختمان سازی به کار می رود
نوعی ورق موج دار ساخته شده از سیمان و پنبۀ نسوز که برای پوشش سقف، دیوار کاذب راه آب و دودکش به کار می رود
خارجی
تخریب، خرابی
دیر نشین
منسوب به ایراد ایرادگیر بهانه گیر
کاتورگی سترتکی
خرابی، ویرانی، تباهی، فساد، بی نظمی
خرابی بایربودن: بسلطانی نشان مهرش اگر آباد خواهی دل که بی والی چوب اشد ملک رود آرد به ویرانی
صاحب دیر، دیرنشین، برای مثال گفت کای کهنه پیر دیرانی / چیست این کسوت مسلمانی (جامی۱ - ۲۹۱)
Demolition, Desolation, Devastation, Dilapidation
demolição, desolação, devastação, dilapidação
demolición, desolación, devastación, dilapidación
zniszczenie, spustoszenie, dewastacja
разрушение , опустошение
знищення , спустошення , руйнування
vernietiging, verwoesting, verval
Abriss, Verwüstung, Verfall
démolition, désolation, dévastation, dilapidation
demolizione, desolazione, devastazione, rovina
विध्वंस , उजाड़ , विनाश
ধ্বংস , ধ্বংস , ধ্বংস , ধ্বংস
yıkım, ıssızlık, harabe
파괴 , 황폐 , 황폐화 , 폐허
uharibifu, ukiwa
拆除 , 荒凉 , 毁灭 , 破坏
破壊 , 荒廃 , 廃墟
הרס , חורבן , הרס , חֻרְבָּן