جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دیرانی

دیرانی

دیرانی
صاحب دیر، دیرنشین، برای مِثال گفت کای کهنه پیر دیرانی / چیست این کسوت مسلمانی (جامی۱ - ۲۹۱)
دیرانی
فرهنگ فارسی عمید

دیرانی

دیرانی
منسوب به دیر. ساکن دیر. (تاج العروس). صاحب دیر. (منتهی الارب). خداوند دیر. (مهذب الاسماء). راهب. دیرنشین. (یادداشت مؤلف) :
ملک بودلف شهریار زمین
جهاندار دیرانی پاکدین.
اسدی.
ز کس یاد این گنج بر دل میار
جز از شاه دیرانی شهریار.
اسدی
لغت نامه دهخدا

ایرانی

ایرانی
منسوب به ایران. هر چیز که وابسته به ایران باشد، اهل ایران از مردم ایران تابع ایران
فرهنگ لغت هوشیار