جدول جو
جدول جو

معنی ایراد - جستجوی لغت در جدول جو

ایراد
خرده، ناکارایی
تصویری از ایراد
تصویر ایراد
فرهنگ واژه فارسی سره
ایراد
در آوردن، ذکر نمودن، بیان کردن، فرود آوردن، وارد ساختن
تصویری از ایراد
تصویر ایراد
فرهنگ لغت هوشیار
ایراد
وارد ساختن، داخل کردن، خرده گرفتن، اعتراض کردن، خرده گیری، مفرد ایرادات
ایراد بنی اسراییلی: خرده گیری به قصد بهانه جویی در مورد کارهای غیرمهم
تصویری از ایراد
تصویر ایراد
فرهنگ فارسی معین
ایراد
وارد ساختن، چیزی بر کسی وارد کردن، بیان کردن، بهانه، خرده گیری، عیب، نقص
تصویری از ایراد
تصویر ایراد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایرادی
تصویر ایرادی
منسوب به ایراد ایرادگیر بهانه گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابراد
تصویر ابراد
آب خنک دادن، سست گرداندن، خنکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایران
تصویر ایران
(دخترانه)
مکان آریائیان، محل زندگی آریائی ها، نام کشور باستانی ما، از نظر لغوی هم ریشه با کلمه آریا و ایرج
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هیراد
تصویر هیراد
(پسرانه)
کسی که چهره ای خوشحال و شاد دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اکراد
تصویر اکراد
کردان، کردها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افراد
تصویر افراد
کسان، همگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایجاد
تصویر ایجاد
آفرینش، برپایی، گشایش، ساختن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اطراد
تصویر اطراد
دور کردن وراندن کسی را جاری وروان شدن جاری وروان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قرد، کپیان (کپی بوزیته) کپیکان پارسا نمایی، مرده نمایی، در سخن ماندن، آرمیدن، خوار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افراد
تصویر افراد
جمع فرد، تنها و طاق و ضد زوج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغراد
تصویر اغراد
تو گلو خواندن شاد خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکراد
تصویر اکراد
پارسی تازی شده، جمع کرد، کردان جمع کرد (کردی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوراد
تصویر اوراد
دعا و ذکرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایجاد
تصویر ایجاد
آفریدن و هست نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتاد
تصویر ایتاد
میخ کوبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایلاد
تصویر ایلاد
زایاندن زایانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایکاد
تصویر ایکاد
استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایقاد
تصویر ایقاد
بر افروختن، روشن کردن بر افروختن روشن کردن آتش افروختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایفاد
تصویر ایفاد
فرستادن روانه کردن فرستادن روانه کردن: ایفاد مراسله
فرهنگ لغت هوشیار
دسیاد دادن (دسیاد وعده)، ترسیدن، ترساندن بیم دادن سهم دادن ترساندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایراه
تصویر ایراه
ساحل کنار دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرام
تصویر ایرام
آماسیدن، آماس کردن پستان آماس پستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرال
تصویر ایرال
محیط و پیرامون و گرداگرد ودایره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایراق
تصویر ایراق
آرایش برگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایراث
تصویر ایراث
وارث گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایراب
تصویر ایراب
رسیدن، چیرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایقاد
تصویر ایقاد
آتش افروختن، روشن کردن آتش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایفاد
تصویر ایفاد
فرستادن، گسیل داشتن، روانه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایجاد
تصویر ایجاد
آفریدن، هست کردن، به وجود آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوراد
تصویر اوراد
وردها، ذکرها، دعاها، جمع واژۀ ورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افراد
تصویر افراد
فردها، یگانه ها، بی همتاها، بی نظیرها، انسان ها، شخص ها، تک ها، تنهاها، خالی ها، جمع واژۀ فرد
فرهنگ فارسی عمید