جدول جو
جدول جو

معنی ایجابی - جستجوی لغت در جدول جو

ایجابی
ثبوتی، مقابل سلبی، منسوب به ایجاب
لغت نامه دهخدا
ایجابی
هایانه
تصویری از ایجابی
تصویر ایجابی
فرهنگ لغت هوشیار
ایجابی
اثباتی
متضاد: سلبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنجابی
تصویر سنجابی
به رنگ سنجاب
فرهنگ فارسی عمید
خوراک آبدار مانند آبگوشت که از شکمبه و شیردان گوسفند درست می کنند، شکمبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایجاب
تصویر ایجاب
اقتضا کردن، در علم حقوق لازم کردن بیع، پذیرفتن، مقابل سلب، در علم منطق حکم به ثبوت محمول برای موضوع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایرانی
تصویر ایرانی
مربوط به ایران، از مردم ایران، تهیه شده در ایران، مجموعه ای از زبان های هند و ایرانی، شامل زبان های اوستایی، فارسی باستان، فارسی میانه، سغدی، پهلوی، تاجیکی، پشتو، بلوچی، کردی و فارسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایناغی
تصویر ایناغی
سخن چینی، خبرکشی، نمامی، دوبه هم زنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعرابی
تصویر اعرابی
عرب بادیه نشین، تازی بیابانی
فرهنگ فارسی عمید
(بی یَ)
تأنیث ایجابی
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ نَ)
فرض کردن، (منتهی الارب) (آنندراج)، کم کردن عطیه را، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نایابی
تصویر نایابی
یافت نشدن، کمیابی ندرت
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل میراب، حقی که به جهت تقسیم آب بمیرابها دهند، دایره میاه
فرهنگ لغت هوشیار
خیاط دوزنده. یا قیچاجی امرائی. خیاط مخصوص امرا و وزرا. یا قیچاجی خاصه. خیاطی که موظف به دوختن ملبوس شاه و اهل حرم و خلعتهای گرانبها بود (صفویه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنجابی
تصویر سنجابی
پارسی تازی گشته سنجابی از رنگ ها نزدیک به رنگ خاکستری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرادی
تصویر ایرادی
منسوب به ایراد ایرادگیر بهانه گیر
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به ایران. هر چیز که وابسته به ایران باشد، اهل ایران از مردم ایران تابع ایران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایغاغی
تصویر ایغاغی
ترکی سخن چینی سخن چینی نمامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایقاعی
تصویر ایقاعی
هماهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایقاقی
تصویر ایقاقی
سخن چینی نمامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایداجی
تصویر ایداجی
ترکی سر رشته داری یکی از مناصب وابسته به سر رشته داری قشون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعرابی
تصویر اعرابی
بادیه نشین، عرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایابی
تصویر پایابی
صفت مکانی که چندان گود نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
خاوندی منسوب به ارباب (درفارسی مفرد بحساب آید) آنچه وابسته و متعلق به ارباب باشد از آب و زمین و بذر و ابزار کشت و جز آن. یا امک اربابی. زمینهایی که ارباب خود را صاحب آنها میداند زمینهای عمده مالک زمینهایی که مالک بزرگ عهده دار امور آنست و کشاورزان برای ارباب در آن کار میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایجاب
تصویر ایجاب
فرض کردن، لازم گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرابی
تصویر سیرابی
شکنبه گوسفند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایجاب
تصویر ایجاب
واجب کردن، لازم گردانیدن، پذیرفتن، طرف عقد واقع شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعرابی
تصویر اعرابی
عرب بیابانی، صحرانشین، جمع اعراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انجامی
تصویر انجامی
اجرایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نایابی
تصویر نایابی
قحطی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارجاعی
تصویر ارجاعی
Referential, Referentially
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سیلابی
تصویر سیلابی
Syllabic, Torrential
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هیجانی
تصویر هیجانی
Emotional, Manic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ارجاعی
تصویر ارجاعی
ссылочный , ссылочно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هیجانی
تصویر هیجانی
emocional, maníaco
دیکشنری فارسی به پرتغالی