معنی سیرابی - فرهنگ فارسی عمید
معنی سیرابی
- سیرابی
- خوراک آبدار مانند آبگوشت که از شکمبه و شیردان گوسفند درست می کنند، شکمبه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سیرابی
سیرابی
- سیرابی
- شکنبه، بزرگترین قسمت معده نشخوارکنندگان، سیرآبی
لغت نامه دهخدا
سیرایی
- سیرایی
- سیری: گرگی بود که از پاره کردن و خوردن سیرابی نداشت. (صبحی افسانه های کهن 108: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
میرابی
- میرابی
- عمل و شغل میراب، حقی که به جهت تقسیم آب بمیرابها دهند، دایره میاه
فرهنگ لغت هوشیار