- ایثار (پسرانه)
- از خود گذشتگی، فداکاری
معنی ایثار - جستجوی لغت در جدول جو
- ایثار
- برگزیدن، بذل کردن، بخشیدن
- ایثار
- بخشیدن، دیگری را بر خود برتری دادن، از خود گذشتن
- ایثار
- بذل کردن، دیگری را بر خود برتری دادن و سود او را بر سود خود مقدم داشتن، قوت لازم و مایحتاج خود را به دیگری بخشیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غروب، عصر
افزودن، بسیارکردن، پرگویی
بسیار شدن
افزودن، مال جمع کردن
تهی کردن بینی، آب به بینی گرفتن، دم کشیدن بابینی
هنگام عصر نزدیک غروب آفتاب مقابل شبگیر
به سلاک دادن، پاداش دادن
کلاندهش
استوار کردن، بند کردن
بر جهاندن
پر کردن خنور
بار کردن، گرانباری، گرانسنگی
پلشت بری سترون کردن باژ ستاندن، باژ دادن: نهانی، زمین بی باژ بخشیدن تمام گرفتن عامل خراج را، دادن خراج بپادشاه در نهان و فراز از عمال آن، بخشیدن پادشاه زمینی را بشخصی بدون خراج، زمین اعطایی که داشتن آن متضمن معافیت کلی یا جزئی مالیاتی است
به دشواری افتادن گرفتار شدن، کم چیز گشتن
توانگر گردیدن، بی نیاز گشتن
نیرومند گردانیدن، استوار کردن
زیاد کردن، افزودن، زیاده روی
نزدیک غروب آفتاب، عصر، هنگام عصر
ایوار کردن: سفر کردن هنگام عصر
ایوار کردن: سفر کردن هنگام عصر
توانگر شدن، بی نیاز شدن، آسان شدن، به آسانی زاییدن زن
پشه، گیادیوک گیاپت آ گونه ای پت یا بید گیاهخوار
قیثاره یونانی تازی گشته چنگ از سازها
تمام گرفتن عامل خراج را، دادن خراج به پادشاه در نهان و فرار از عمال آن، بخشیدن پادشاه زمینی را به شخصی بدون خراج
فراخ دست شدن، توانگر گشتن، توانگری
مس زرد رومی خور داد ماه سیم رومی یکی از ماه های سریانی لاتینی تازی گشته هوا (هوا پارسی است) یکی از ماههای مشهور رومی مطابق ماه سوم بهار
ماه پنجم از تقویم شمسی عربی، مطابق ماه مه، بین نیسان و حزیران
یکی از ماه های سریانی مطابق با ماه سوم بهار
Selfless
бескорыстный
selbstlos