- ایاق
- پا رجل، کاسه پیاله شرابخواری جام ساغر
معنی ایاق - جستجوی لغت در جدول جو
- ایاق
- پا به زبان ترکی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آبدار شرابدار، آشپز، سفره چی، خدمتکار
آبدار، شرابدار، آشپز، سفره چی، خدمتکار
ترکی بنگریدبه اطاق خانه بیت جای دیوار دارو مسقف در سرا، خیمه. ترکی گریچه تالار گتک یاخته (حجره)
اجاغ، دیگدان، آتشدان
انگل (آفت)، زردی
جمع ریق، آب دهن ها
پسر
اتاغ، اتاق
روزها
سایاگ
حجره، خانه
ترکی این واژه در غیاث اللغات با آرشی جدا از الاغ آمده سواری ستور بیگاری دروغگو الاغ
هکه زدگی (هکه برجستن گلو و فواق سکسکه) کنج چشم
ندیم مقرب مصاحب، جمع ایناقان
جمع نیق، بلندنای ها
ترکی همگوشه (ندیم) ندیم مقرب مصاحب، جمع ایناقان
ترکی تبار قبیله طایفه دودمان، جمع ایماقات
استوار کردن، بند کردن
جمع یوم، روزگار، روزها، فصلها، مدتی از زمان، اوقات، عصر، مدت
بازگشتن، سطبر گردیدن
ترا
ترکی ساغر جام پیلیا پا رجل، کاسه پیاله شرابخواری جام ساغر
نا امید شدن
باد سرد و خنک
مس زرد رومی خور داد ماه سیم رومی یکی از ماه های سریانی لاتینی تازی گشته هوا (هوا پارسی است) یکی از ماههای مشهور رومی مطابق ماه سوم بهار
پشتیبان، پناهگاه، پاس داشت، پشتیبانی، هوا، کوه
بازگشت
ترکی جای خنک آدغر ییلاق
خوارزمی چاپلوس، انیشه (جاسوس) سخن چین (نمام)، هرزه گوی نمام سصخن چین ساعی
جور در آمدن، رده بستن
آرایش برگ
راندن ستور را، روش در گفت و نوشت، همارگری به شیوه هزوارش سیاهه، کابین راندن (چارپایان و غیره)، اسلوب روش طریقه. یا سیاق کلام (سخن) اسلوب سخن طرز جمله بندی، فن تحریر محاسبات به روش قدیم و آن شامل علایمی اختصاری بود ماخوذ از اعداد عربی مثلا: (مائه صد)