معنی تایاق تایاق تاباق و چوب دستی و چوب گنده ای که قلندران در دست گیرند، (ناظم الاطباء)، رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ورق 281 شود: خلاف امر را کرده بهانه زده تایاق بر سر رستمانه، میرنظمی (لسان العجم شعوری ایضاً) لغت نامه دهخدا