جدول جو
جدول جو

معنی اگیرمگیر - جستجوی لغت در جدول جو

اگیرمگیر
(اَ مَ)
اگرمگر. گیاهی است طبی. (یادداشت مؤلف). رجوع به اگرمگر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بگیربگیر
تصویر بگیربگیر
گرفتن و بازداشت کردن پی در پی مردم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیراگیر
تصویر گیراگیر
همهمه، غوغا، گیر و دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اگرمگر
تصویر اگرمگر
گیاهی با ساقه های کرک دار، برگ های دراز و سبز، گل های خوشه ای، ارتفاع ۲ متر و ریشه ای غده دار که برخی مردم در شستشوی بدن به کار می برند
فرهنگ فارسی عمید
(بِ بِ)
حالتی و وضعی که در آن حکومت افراد بسیاری را به قصد حبس یا کشتن دستگیر و بازداشت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ دَ / دِ)
آنکه برده فروشی کند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مرکب از:گیر به معنی گیرنده و گرفتن + الف اتصال یا (میانوند) + گیر مکرر، (از حاشیۀ برهان چ معین)، گرفتگی سخت، (ناظم الاطباء)، هنگام گیرودار، در لحظۀ حساس، در لحظۀ اخیر، (یادداشت به خط مؤلف)،
، غوغا و همهمه و شور، (ناظم الاطباء)،
- گیراگیر جنگ، در لحظۀ حساس جنگ، همهمه و شور و غوغای جنگ، در بحبوحۀ جنگ، (یادداشت مؤلف)،
- در گیراگیر حرکت، در جناح حرکت، (یادداشت به خط مؤلف)،
- در گیراگیر رفتن، در جناح حرکت رفتن، (یادداشت به خط مؤلف)،
- در گیراگیر معرکه، در بحبوحۀ جنگ، (یادداشت به خط مؤلف)،
- روز گیراگیر، روز جنگ و ستیز:
خنجر خسرو است و کلک وزیر
سپر ملک روز گیراگیر،
اوحدی،
رجوع به گیر و دار شود
لغت نامه دهخدا
به معنی گیراگیر:
نیست خالی بزم او از باش باش و نوش نوش
نیست خالی رزم او از گیرگیر و های های،
منوچهری،
رجوع به گیراگیر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اسیر گیر
تصویر اسیر گیر
برده فروش وردک گیر
فرهنگ لغت هوشیار
سخت گرفتن، هنگام گیر و دار، غوغا همهمه، لحظه حساس. یا درگیر حرکت. در جناح حرکت در حال حرکت. یا در گیراگیر رفتن، در جناح رفتن، یا در گیراگیر جنگ. (معرکه)، در بحبوحه جنگ. یا در گیراگیر چیزی. مشغول آن بودن: تازه در گیراگیر آوردن تو بودم... یا روز گیراگیر. روز جنگ و پیکار
فرهنگ لغت هوشیار
گیرا گیر: نیست خالی بزم او از باش باش و نوش نوش نیست خالی رزم او از گیر گیر و های های. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیراگیر
تصویر گیراگیر
بحبوحه، لحظه حساس
فرهنگ فارسی معین