جدول جو
جدول جو

معنی اگال - جستجوی لغت در جدول جو

اگال(اُ)
باقی مانده از تانبول خاییده شده. (ناظم الاطباء). فضلۀ پان که بعد از چاویدن پان به کسی دهند یا بیندازند و این لفظ هندی است. (آنندراج) :
چمن از پان گزیدنت رنگین
غنچه چون بشکفد گرفته اگال.
ظهوری ترشیزی (از آنندراج) ، آهنی است که بدان گوشت از دیگ کشند. به تازی اش منشار خوانند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شگال
تصویر شگال
زغال، جسم سخت و سیاه رنگی که از سوختن بافت های گیاهی و حیوانی ایجاد می شود و حاوی مقدار زیادی کربن است، انگشت، آلاس، فحم، زگال، اشبو برای مثال گردد از فرّ شما گوهر الماس جمد / گردد از سهم شما دانۀ یاقوت شگال (ازرقی - لغتنامه - شگال)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چگال
تصویر چگال
جسمی که ذرات آن درهم فشرده باشد، متکاثف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سگال
تصویر سگال
سگالنده، پسوند متصل به واژه به معنای اندیشنده مثلاً بدسگال، چاره سگال، نیک سگال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زگال
تصویر زگال
زغال، جسم سخت و سیاه رنگی که از سوختن بافت های گیاهی و حیوانی ایجاد می شود و حاوی مقدار زیادی کربن است، انگشت، اشبو، فحم، آلاس، شگال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شگال
تصویر شگال
شغال، پستانداری گوشت خوار و از خانوادۀ سگ که از پرندگان کوچک و اهلی تغذیه می کند، گال، تورک، توره، اهمر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکال
تصویر اکال
پرخور، بسیار خورنده، بسیار خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شگال
تصویر شگال
شکاف و سوراخ عمیق در زمین، گودال، چاه
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
جمع واژۀ الّه. نیزۀ کوچک که پیکان آن پهنا (پهن ؟) باشد. (منتهی الارب). رجوع به اله و ال شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ افیل. شتران بچه که به سال یا زاید از آن درآمده و شتربچه از ماده جداشده. (آنندراج). جمع واژۀ افیل، یعنی شتربچه که بسال دوم یا زاید از آن درآمده و شتربچۀ از مادر جداشده. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). جمع واژۀ افیل. شتر خرد. مؤنث آن: فیله. ج، افائل. (از اقرب الموارد). و رجوع به نشوءاللغه ص 82 شود، کار کردن بخودرایی. (منتهی الارب) (آنندراج). برای خود کار کردن. (ناظم الاطباء). کار کردن برای خود. (از اقرب الموارد) ، بناگاه مردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). ناگهانی مردن و بدین معنی بصیغه مجهول آید. یقال: افتئت فلان (مجهولا) ، ای مات فجاءه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ / اِ)
نام مدینۀ صنعا. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
دور کردن. ازاله
لغت نامه دهخدا
(اَبْ با)
راعی ابل. ساربان. اشتربان. شترچران
لغت نامه دهخدا
(اُبْ با)
جمع واژۀ آبل، به معنی استاد و دانا بچرانیدن شتر، اشتری که به گیاه تر کفایت کند از آب
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دریاچه یا بحر ارال، آرال. دریاچه ای بزرگست در ترکستان غربی واقع بین 54 و 59 درجۀ طول شرقی و42 و 46 درجۀ عرض شمالی و از 150 تا 250 هزار گز در مشرق بحر خزر واقع است. مساحت سطح آن در حدود 67 هزار گز مربع و معظم طول آن از شمال بجنوب قریب 450 هزار گز و معظم عرض آن 300 هزار گز است و آب آن شور است ولی یک درجه کمتر از آبهای اقیانوس هاست و دارای ماهیهاست از نوع ماهی های بحر خزر مانند عجل البحر و غیر آن و اغلب در آن بادها از مغرب شمال غربی و مشرق شمال شرقی وزد و گردبادهای شدید دارد و هوای آن بسیارنیکست و مشهورترین جزایر آن کوغوارال در شمال غربی و جزیره برصاکلمس در جنوب آن و جزیره نیکولای اول در جنوب برصا کلمس و جزیره مقمق اطی در جنوب غربی نزدیک بساحل است و عده ای جزایر دیگر دارد. (ضمیمۀ معجم البلدان). عمیق ترین نقاط آن از 70 گز نمیگذرد و 49 گز از سطح دریا و 74 گز از سطح بحر خزر بالاتر است
لغت نامه دهخدا
مردم جزایر فیلیپین که از اختلاط با سیاهان بومی آن سامان پدید آمده اند
لغت نامه دهخدا
(اِ)
زبیر بن بکار گوید بیت الحرام است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سگال
تصویر سگال
اندیشه و فکر، خیال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اپال
تصویر اپال
فرانسوی تنکست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشال
تصویر اشال
اشک چشم
فرهنگ لغت هوشیار
چوب و دیگر اندامهای گیاهی و نیز انساج حیوانی نیم سوخته که قسمت اعظم ترکیبات آنهاتبدیل به کربن شده باشد فحم انگشت زگال. توضیح: این کلمه را بغلط) زغال (نویسند. یا زغال استخوان زغال نباتی. یا زغال چوبی زغال نباتی این زغال را از چوبهایی که در ترکیب آنها صمغ یا زرین تهیه به حداقل باشد (مانند چوب درخت تبریزی و شاه بلوط) تهیه کنند. یا زغال حیوانی زغالی که از نتیجه سوختن انساج و اندامهای حیوانی (ماننداستخوان و غضروف و غیره) حاصل شود این زغال را در تصفیه مواد رنگین بکار برند. یا زغال خالص زغال قند و آن از تکلیس قند به دست میاید. یا زغال دوده زغالی است بی شکل که از سوزانیدن تربانتین قطران نفت و لاستیک در هوای هوای کم به دست می آید. دوده پست برای نقاشی برنگ سیاه و دوده های مرغوب (مانند دوده استیلن) برای تهیه واکس و مرکب چاپ مصرف میشود، زغال مخصوصی است برای طراحی. نقاش پیش از اینکه تابلو را رنگ آمیزی کند با زغال طرح مخصوصی میریزد و سپس شروع به رنگ آمیزی میکند ولی نقاش ماهر با همان رنگ مخلوط شده مقصود خود را مجسم میسازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شگال
تصویر شگال
گودال، سوراخ عمیق در زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگال
تصویر چگال
هر چیز گران و سنگین و کثیف و در هم نشسته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایال
تصویر ایال
بازگشتن، سطبر گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زگال
تصویر زگال
((زُ))
زغال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سگال
تصویر سگال
((س))
اندیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شگال
تصویر شگال
((شَ))
شغال، جانوری است پستاندار از راسته گوشت خواران شبیه به سگ، که دارای دمی پر مو می باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چگال
تصویر چگال
((چَ))
سختی و به هم پیوستگی جسمی، هر جسمی که ذرات آن در هم فشرده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکال
تصویر اکال
((اَ کّ))
پرخور، بسیار خور، کنایه از هوی و هوس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فگال
تصویر فگال
((فَ یا فِ))
آزرده، خسته، مجروح، افگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چگال
تصویر چگال
متراکم، غلیظ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکال
تصویر اکال
پرخور، شکم باره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابال
تصویر ابال
شبان، شترچران، شتردار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اپال
تصویر اپال
تنکست
فرهنگ واژه فارسی سره
بعدی
دیکشنری اردو به فارسی