- اکیل(اَ)
اکول. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بسیارخوار. (دهار).
معنی اکیل - جستجوی لغت در جدول جو
- اکیل
همخور همکاسه خورده همکاسه همخور
- اکیل
همکاسه، همخور
- اکیل
قله ای به ارتفاع ۳۰۰۰ متر در کلاردشت چالوس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(اَ لَ)
لغت نامه دهخدا
بزی که جهت شکار گرگ و جز آن استاده کنند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به اکوله و اکیل شود.
شکمو دله ژرد شکمبنده: شکمبنده را چون شکم سیر گشت سیر کند بد دلی گرچه باشد دلیر (اقبالنامه نظامی) رس دل (گویش مازندرانی) دلیک پرخور بسیار خور شکمخواره، جمع اکل خوراکیها طعمه ها
سیاه چشم، سرمه کشیده، رگ هفت اندام مرد سیه چشم سرمه چشم سیاه پلک، چشم سرمه کشیده. یا ورید اکحل. ورید میانی دست
کشیش پیشوای ترسایان زنگبان گیاهی که ریشه اش شبیه شلغم است و برگش شبیه اسپست و تخمش شبیه زردک و در کنار دریا روید
تنها، به تنهایی