جدول جو
جدول جو

معنی اکلب - جستجوی لغت در جدول جو

اکلب(اَ لُ)
جمع واژۀ کلب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (از مراصدالاطلاع) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ کلب به معنی سگان. (یادداشت مؤلف). رجوع به کلب شود، بوقلمون. (از برهان) (ناظم الاطباء) ، قسمی از پارچۀ ابریشمی مخمل مانندی گلدار و منقش. (ناظم الاطباء). قسمی پارچۀ ابریشمی گلدار. (از شعوری ج 1 ورق 122). و رجوع به اگلیون شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکذب
تصویر اکذب
دروغ تر، دروغ گوتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کالب
تصویر کالب
کالبد، طرحی که چیزی در آن شکل می گیرد، قالب، تن، بدن، قالبی برای ساختن خشت و آجر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
غالب تر، چیره تر، بیشتر، بیشتر اوقات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکتب
تصویر اکتب
خوش خط تر، نویسنده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلب
تصویر اقلب
برگشته لب لب شکری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
غالبتر چیره تر، بیشتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلا
تصویر اکلا
چرانیدن، بها پیش دادن، پیش خرید، کشاورز شخم زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکذب
تصویر اکذب
کاذب تر دروغگوتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصلب
تصویر اصلب
استوارتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالب
تصویر کالب
کالبد، قالب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکلب
تصویر مکلب
سگ آموز پرورنده سگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکذب
تصویر اکذب
((اَ ذَ))
کاذب تر، دروغگوتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
((اَ لَ))
بیشتر، اکثر، چیره تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کالب
تصویر کالب
قالب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کالب
تصویر کالب
((لِ))
آبکند عمیق که اسب و سوار از آن گذر نتواند کرد، تخته سنگ پهن و نازک، کالار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
بیشتر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
Frequently
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
fréquemment
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
frequent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
자주
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
頻繁に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
לעיתים קרובות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
अक्सर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
sering
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
บ่อยครั้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
часто
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
häufig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
frecuentemente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
frequentemente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
frequentemente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
经常地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
często
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
часто
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
sıkça
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی