حرکت (Action) فرمانی است که کارگردان سر صحنه فیلم برای شروع کار به بازیگران میدهد. این فرمان معمولا بعد از آمادگی نور، صدا و دوربین صادر می شود و کارگردان به ترتیب می گوید `نور، صدا، دوربین` و اگر ایرادی درعملکرد شروع این مرحله پیش نیاید، دستور `حرکت` می دهد، اکشن به رویداد مقابل دوربین نیز گفته می شود. در اصطلاح به فیلمهای پر زد وخورد با حرکات فراوان دوربین و ریتم پرهیجان و سریع تدوین نیز گفته می شود.
حرکت (Action) فرمانی است که کارگردان سر صحنه فیلم برای شروع کار به بازیگران میدهد. این فرمان معمولا بعد از آمادگی نور، صدا و دوربین صادر می شود و کارگردان به ترتیب می گوید `نور، صدا، دوربین` و اگر ایرادی درعملکرد شروع این مرحله پیش نیاید، دستور `حرکت` می دهد، اکشن به رویداد مقابل دوربین نیز گفته می شود. در اصطلاح به فیلمهای پر زد وخورد با حرکات فراوان دوربین و ریتم پرهیجان و سریع تدوین نیز گفته می شود.
مخفف خاک کش است و آن تخته ای است که دهقانان زمین شیار کرده را بدان هموار کنند. (برهان قاطع) (آنندراج) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 367). ماله که زمین را بعد از تخم افشاندن به آن هموار کنند. رجوع به خاک کش شود
مخفف خاک کش است و آن تخته ای است که دهقانان زمین شیار کرده را بدان هموار کنند. (برهان قاطع) (آنندراج) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 367). ماله که زمین را بعد از تخم افشاندن به آن هموار کنند. رجوع به خاک کش شود
یوز. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به یوز شود، کسی که سینه اش کج بود. (ناظم الاطباء) ، آنکه برخی از کلمات را راست نتواند گفت. (از اقرب الموارد)
یوز. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به یوز شود، کسی که سینه اش کج بود. (ناظم الاطباء) ، آنکه برخی از کلمات را راست نتواند گفت. (از اقرب الموارد)
آنکه موی پیشانی وی برگردیده و مانند دایره شده باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). موی پیشانی تا گردیده. (تاج المصادر بیهقی). آنکه از دو طرف سر او موی رفته باشد یا موی نباشد. (آنندراج). آنکه موی از دو سوی سر او شده باشد. (مهذب الاسماء) (المصادر زوزنی).
آنکه موی پیشانی وی برگردیده و مانند دایره شده باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). موی پیشانی تا گردیده. (تاج المصادر بیهقی). آنکه از دو طرف سر او موی رفته باشد یا موی نباشد. (آنندراج). آنکه موی از دو سوی سر او شده باشد. (مهذب الاسماء) (المصادر زوزنی).