- اکرار
- جمع کر، نردبان های ریسمانی، ریسمان های پالان
معنی اکرار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بسامد
چیرگی، بسیارفرزندی، جمع بار - بر، نیکوکاران، جمع بار و بر نیکان نیکو کاران
نام شهری است در ترکستان زرشک از گیاهان زرشک اثرار
نیزه زدن
زرشک
جمع حر، آزادگان، ایرانیان جمع حر حران آزادان آزادگان، ایرانیان
حرکت دادن، بیرون آوردن باد و باران از ابر، ونیز بمعنی پیشاب و شاش هم گویند
جمع زر، گویک های گریبان گویک گوی کوچک تکمه دار شدن
رازها، ج سر پنهان وپوشیده کردن پنهان وپوشیده کردن
پافشاری، سماجت کردن در انجام کاری
جمع شریر، بدان
بسیار فرزندی، چیرگی، نیکوکاران
بیزاری، ناخوش داشت، واداشت
پردهی نمایش، نمابار
بزرگ داشت، گرامی داشت، نواخت، ارج نهادن
کردان، کردها
افزودن، بسیارکردن، پرگویی
پافشاری، پاپیچی
آشوبگران
بزرگ پنداری، پلیدشدن
بر آغالیدن (تحریص)، خوار کردن، ناز و گستاخی
گزند رسانیدن کسی را
جمع کبر
سخنی را اعتراف کردن
گریزانیدن
جمع غر، ناآزمودگان خامان
جمع کور، پالان ها
بی دین گرداندن، بی دین خواندن
به کار خلاف میل کسی را واداشتن و مجبور کردن
پرده سینما
گرامی کردن، بزرگ داشتن
پارسی تازی شده، جمع کرد، کردان جمع کرد (کردی)
سلاک دادن خانه، سلاک دادن ستور (سلاک کرایه)، دیر کردن، سخن به درازا کشیدن
جمع کدر