- اکثار
- افزودن، بسیارکردن، پرگویی
معنی اکثار - جستجوی لغت در جدول جو
- اکثار
- افزودن، مال جمع کردن
- اکثار
- زیاد کردن، افزودن، زیاده روی
- اکثار ((اِ))
- بسیار کردن، افزودن، بسیار گفتن، پرمایه شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیشترین، بیشتر
بزرگ پنداری، پلیدشدن
بسیار شدن
جمع کبر
جمع کور، پالان ها
بی دین گرداندن، بی دین خواندن
جمع کر، نردبان های ریسمانی، ریسمان های پالان
جمع کدر
بیشترین
تهی کردن بینی، آب به بینی گرفتن، دم کشیدن بابینی
برگزیدن، بذل کردن، بخشیدن
بسیار گو، پرحرف، پرگو
روده دراز، پر روده، بسیار گو
بخشیدن، دیگری را بر خود برتری دادن، از خود گذشتن
بذل کردن، دیگری را بر خود برتری دادن و سود او را بر سود خود مقدم داشتن، قوت لازم و مایحتاج خود را به دیگری بخشیدن
بیشتر
شخم زدن، شیاردادن، کشاورز
شیاردادن برای کشاورزی کشاورز برزگر برزیگر، جمع اکره
بیشتر، بسیارتر، افزونتر، غالب، اغلب، زیاد
بیشتر، زیادتر