جدول جو
جدول جو

معنی اکتشاف - جستجوی لغت در جدول جو

اکتشاف
کشف کردن
تصویری از اکتشاف
تصویر اکتشاف
فرهنگ فارسی عمید
اکتشاف
(اِ)
نیک برهنه گردیدن زن وقت آرامیدن با شوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، درآمدن و نزدیک رسیدن شب، میل کردن، مهربانی نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، درکشیده شدن پیر از پیری. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، سخت گشتن. (از تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
اکتشاف
گشودن، باز کردن، کشف کردن و پدید آوردن
تصویری از اکتشاف
تصویر اکتشاف
فرهنگ لغت هوشیار
اکتشاف
((اِ تِ))
شکافتن، کشف کردن، کشف
تصویری از اکتشاف
تصویر اکتشاف
فرهنگ فارسی معین
اکتشاف
پی برد، پیدایش، نویابی، یافتن، یافته
تصویری از اکتشاف
تصویر اکتشاف
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکتناف
تصویر اکتناف
پناه گرفتن، پناهگاه ساختن، احاطه کردن، پناه دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکتاف
تصویر اکتاف
کتف ها، شانه ها، دوش ها، کول ها، سفت ها، جمع واژۀ کتف
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
صاحب شتران آبستن شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
به کهف درآمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
نام کتاب لغت عرب ازابوحیان و اصل آن ’ارتشاف الضرب من کلام العرب’ است، در کاری افتادن که نتوان از آن بیرون شد. (منتهی الارب). در کاری دشخوار گرفتار شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، در گل افتادن. (منتهی الارب). در گل ماندن، در گل افکندن چیزیرا. (غیاث اللغات) ، بازداشتن پلیدی را. (منتهی الارب) ، فرورفتن در زمین سخت، چنانکه پای اسپ: فارتطمت بسراقه فرسه، پای اسب او فرورفت بزمین سخت
لغت نامه دهخدا
(کارْ / رِ شِ کَ)
مکیدن (چنانکه آب را). رشف.
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
نشافه (کفک شیر وقت دوشیدن) خوردن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). کفک شیر بیاشامیدن. (تاج المصادر بیهقی). کف شیر بیاشامیدن. (مصادر زوزنی).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
حظیرۀ شتران ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
منسوب به اکتشاف. مربوط به اکتشاف. (فرهنگ فارسی معین).
- گروه اکتشافی (اصطلاح نظامی) ، گروهی که برای کشف اطلاعات درباره دشمن عمل کنند. (فرهنگ فارسی معین).
- هواپیمای اکتشافی، هواپیمایی که مأمور کشف مواضع دشمنان و کسب اطلاع درباره آنان است. (فرهنگ فارسی معین) ، پوشیده شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). نهفت گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) ، سپید گشتن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ کتف. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ کتف و کتف و کتف. (اقرب الموارد) (آنندراج) (منتهی الارب). شانه ها. دوشها. کتفها. سفتها. (یادداشت مؤلف) : والعرب تکتبسه فی اکتاف الابل و اللخاف. (ابن ندیم). و رجوع به کتف شود.
- ذوالاکتاف، لقب شاپوربن هرمز. (ناظم الاطباء). لقبی است که تازیان به شاپوربن هرمز داده اند. (یادداشت مؤلف). رجوع به شاپور ذوالاکتاف شود.
- علم الاکتاف، کت بینی و آن فالگویی باشد که از خطوط لوح کتف کنند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اجتحاف
تصویر اجتحاف
ربودن، کشیدن آب از چاه آبکشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتهاف
تصویر اجتهاف
سخت گرفتن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
یوتاری پادیاری، نا سازگاری، ستیزه، جانشینی، شکم روش عدم موافقت، ناسازگاری، با یکدیگر خلاف کردن، نزاع، مشاجره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتیاف
تصویر اجتیاف
به تو رفتن به اندرون چیزی شدن درونروی
فرهنگ لغت هوشیار
دزدگوشی (استراق سمع)، ربودن تند ربودن ربودن همچون برق، استراق سمع کردن (شیطان)، خیر ه کردن چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصاف
تصویر اختصاف
به هم چسباندن، برهم نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتشار
تصویر ابتشار
خوشحال شدن، خوشنود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتشاک
تصویر ابتشاک
دروغ گفتن، بریده شدن سخن گفتن بی اندیشه، بردن آبرو، دورشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتشافات
تصویر اکتشافات
جمع اکتشاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختشاع
تصویر اختشاع
فروتنی سر فرود آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختداف
تصویر اختداف
کوشش دربریدن، ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتاف
تصویر اکتاف
کتفها، شانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتناف
تصویر اکتناف
پناه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتشاف
تصویر ارتشاف
مکیدن (آب و آبگونه ها)
فرهنگ لغت هوشیار
بازنموده منسوب به اکتشاف مربوط به اکتشاف. یا گروه اکتشافی. گروهی که برای کشف اطلاعات درباره دشمن عمل کنند. یا هواپیمای اکتشافی. هواپیمایی که ماء مور کشف مواضع دشمنان و کسب اطلاع درباره آنانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتاف
تصویر اکتاف
جمع کتف، شانه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتناف
تصویر اکتناف
((اِ تِ))
زیر پر گرفتن، احاطه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتاف
تصویر اکتاف
دوشها، شانه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکتناف
تصویر اکتناف
پناه گیری، پناهیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکتشافی
تصویر اکتشافی
بازیابانه، یابشی
فرهنگ واژه فارسی سره