- اکتراء
- کرایه دادن
معنی اکتراء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دلیر شدن بر کسی، دلیری دلیر شدن دلیر گردیدن برکسی، دلیری
رای خواهی
خریدن، فروختن
بیدارمانی، پاس داشت، پرهیز
بسنده
باکداری، پروا
بسندگی: بسنده کردن، سرنگون کردن، چیره گشتن بسنده کردن بس کردن بس دانستن بس شدن کفایت کردن، بسندگی
پوشیدن جامه پوشیدن پوشیده شدن در بر کردن پوشیدن
میزبانی و نیکوئی با میهمان، نیکو داشت، پیروی، مهمانی خواستن، فراروی
خود ستایی
سلاک دادن خانه، سلاک دادن ستور (سلاک کرایه)، دیر کردن، سخن به درازا کشیدن
کرایه کردن، به کرایه گرفتن، کرایه دادن
آب سرد آشامیدن
خرما کنی بار خرما بریدن
نشخوار شتر
ورزیدن
از بن کندن
برگزیدن، فراهم آوردن، برگزیدگی، ناجوری برگزیدن گزین کردن، فراهم آوردن، گرفتن مال از جایهای آن، برگزیدگی، تمییز تمایز اختلاف، (تصوف) عبارتست از آنکه حق تعالی بنده را بفیضی مخصوص گرداند که از آن نعمتها بی سعی بنده را حاصل آید و آن جز پیمبران و شهدا و صدیقان را نبود و اصطفاء خالص اجتبائی را گویند که در آن بهیچوجهی از وجوه شایبه نباشد
پنهان گشتن پنهانیدن نهفتگی نهان گردیدن پوشیده گردیدن پنهان شدن استتار تواری
گام نهادن
از بیخ و بن برکندن
پاره شدن
شکافتن، بریدن، آفریدن
شمشیر کشی شمشیر از نیام بر کشیدن پافشاری در گریه
هم خراشی: خراشیدن همدیگر را، پیشه گری، به زورخواهی
به هم وادوختن چشم زدن
رنگ پریدگی بیم زدگی، ربودن، خود داری، فروتنی
پنهان شدن
فروستکی فراگیری، گرد آوری، فراز آمدن، دست یافتن گرد کردن گرد فرو گرفتن فرا گرفتن از هر سوی، اشتمال شامل بودن بر در برداشتن، فراز آمدن بر دست یافتن بر چیزی