جدول جو
جدول جو

معنی اپگانه - جستجوی لغت در جدول جو

اپگانه
جنین که پیش از موقع سقط شود، بچۀ نارسیده، آفگانه، فگانه، افگانه
تصویری از اپگانه
تصویر اپگانه
فرهنگ فارسی عمید
اپگانه(اَ نَ / نِ)
آفکانه. افگانه. بچۀ نارسیدۀ از بار رفته
لغت نامه دهخدا
اپگانه
بچه نا رسیده که از شکم انسان یا حیوان بیفتد آفگانه آفکانه افگانه فگانه
فرهنگ لغت هوشیار
اپگانه((اَ نِ))
بچه نارسیده که از شکم انسان یا حیوان بیفتد، آفگانه
تصویری از اپگانه
تصویر اپگانه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افسانه
تصویر افسانه
(دخترانه)
داستان، سرگذشت، حکایت گذشتگان، زیبا، داستانی که بر اساس تخیل ساخته شده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایرانه
تصویر ایرانه
(دخترانه)
منسوب به ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
مربوط به بچه ها، مانند بچه ها مثلاً سادگی بچگانه،
کنایه از احمقانه مثلاً فکرهای بچگانه
کنایه از مانند بچه ها نسنجیده مثلاً بچگانه رفتار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
دوتایی، هر چیزی که مرکب از دو جزء یا دو عنصر باشد، نماز دو رکعتی، دو رکعت نماز، نماز صبح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانگانه
تصویر دانگانه
آنچه به یک دانگ یعنی یک ششم درهم بیرزد، چیزی کم و نزدیک به یک دانگ، برای مثال گرچه مرا هست به خروار فضل / نیست ز دانگانه مرا یک تسو (کمال الدین اسماعیل - ۵۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آفگانه
تصویر آفگانه
جنین که پیش از موقع سقط شود، بچۀ نارسیده، فگانه، اپگانه، افگانه
آفگانه کردن: بچه سقط کردن، بچه افکندن، برای مثال شکم حادثات آبستن / از نهیب تو آفگانه کند (مسعودسعد - ۴۳۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افسانه
تصویر افسانه
داستان ساختگی دربارۀ قهرمانان و موجودات تخیلی، کنایه از هر چیز بی پایه و اساس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اروانه
تصویر اروانه
خیری صحرایی، نوعی شتر ماده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگاره
تصویر انگاره
پندار، تصور، فکر و خیال، ظرف دسته دار فلزی که استکان، لیوان و امثال آن ها را در آن قرار می دهند، سرگذشت، طرحی که برای نقاشی تهیه شود، اندازه، مقیاس، حساب، دفتر حساب، نامۀ اعمال، برای مثال ز آن پیش که پیش آیدت آن روز پر از هول / بنشین و تن اندر ده و انگاره به پیش آر (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۱)، افسانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
ناشناس، ناآشنا، غریب، کسی که از کشور دیگر باشد، اجنبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالانه
تصویر پالانه
چهار دیواری سرپوشیده که بالای بام بر روی پلکان می سازند، خرپشته، رده ای از دیوار که با دو آجر سربه سر شبیه شیروانی بر روی دیوار می سازند که برف و باران روی دیوار نماند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افگانه
تصویر افگانه
جنین که پیش از موقع سقط شود، بچۀ نارسیده، آفگانه، فگانه، اپگانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگامه
تصویر انگامه
هنگامه، جمعیت مردم، معرکه، فریاد و غوغا، هیاهو، وقت، زمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مادگانه
تصویر مادگانه
به روش مادگان مانند زنان، زنانه
فرهنگ فارسی عمید
(اَ نَ / نِ)
بچۀ نارسیده و ناتمام را گویند که از شکم انسان و دیگر حیوانات افتد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری). بچۀ آدم یا حیوان که از شکم افتاده باشد. (مجمعالفرس). آفکانه. (شرفنامۀ منیری). سقطه. آبکانه. (برهان). بچۀ نارسیدۀ افتاده. جنین ساقط. فکانه. (یادداشت مؤلف). بچۀ ناتمام که در کمتر از هفت ماه متولد شود. (غیاث اللغات) :
خام گمنام رفته از خانه
که بود جز جنین و افگانه.
سنایی (از آنندراج) ، فوت شدن چیزی، رهانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انگاره
تصویر انگاره
تصور، سرگذشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانگانه
تصویر دانگانه
متاع و کالای خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
عدد دو، دو عدد، دوبدو، دو تا دو تا، دوتایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگامه
تصویر انگامه
هنگامه مجمع و انجمن بازیگران و قصه خوانان
فرهنگ لغت هوشیار
کیسه ای بزرگ از پوست گوسفند دباغت کرده که درست از گوسفند بر آورند همیان همیانه انبانه، پوست بزغاله خشک کرده که قلندران در میان بندند و ذخیره درو نگاهدارند. یا از انبان تهی پنیر جستن، از غایت شره و آز عمل لغو و بیهوده انجام دادن، شکم بطن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنگانه
تصویر زنگانه
پرده ایست از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادگانه
تصویر بادگانه
دریچه مشبکی که توسط آن از درون اطاق بیرون را توان دید و بعکس
فرهنگ لغت هوشیار
مخارجه ای که بر بالای خانه سازند ستاوند ستناوند استو ناوند، یک طبقه از خشت بر روی آجر تیغه سقف. خر پشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادگانه
تصویر پادگانه
پشت بام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آفگانه
تصویر آفگانه
جنین سقط شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهگانه
تصویر ماهگانه
ماهانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افگانه
تصویر افگانه
((اَ نِ))
بچه نارسیده، جنین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
اجنبی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افسانه
تصویر افسانه
اسطوره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افشانه
تصویر افشانه
اسپری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انگاره
تصویر انگاره
تصور، پیش فرض، فرضیه، فرض، نظریه
فرهنگ واژه فارسی سره