آنچه به یک دانگ یعنی یک ششم درهم بیرزد، چیزی کم و نزدیک به یک دانگ، برای مثال گرچه مرا هست به خروار فضل / نیست ز دانگانه مرا یک تسو (کمال الدین اسماعیل - ۵۱۹)
آنچه به یک دانگ یعنی یک ششم دِرهم بیرزد، چیزی کم و نزدیک به یک دانگ، برای مِثال گرچه مرا هست به خروار فضل / نیست ز دانگانه مرا یک تسو (کمال الدین اسماعیل - ۵۱۹)
جنین که پیش از موقع سقط شود، بچۀ نارسیده، فگانه، اپگانه، افگانه آفگانه کردن: بچه سقط کردن، بچه افکندن، برای مثال شکم حادثات آبستن / از نهیب تو آفگانه کند (مسعودسعد - ۴۳۲)
جنین که پیش از موقع سقط شود، بچۀ نارسیده، فَگانه، اَپگانه، اَفگانه آفگانه کردن: بچه سقط کردن، بچه افکندن، برای مِثال شکم حادثات آبستن / از نهیب تو آفگانه کند (مسعودسعد - ۴۳۲)
پندار، تصور، فکر و خیال، ظرف دسته دار فلزی که استکان، لیوان و امثال آن ها را در آن قرار می دهند، سرگذشت، طرحی که برای نقاشی تهیه شود، اندازه، مقیاس، حساب، دفتر حساب، نامۀ اعمال، برای مثال ز آن پیش که پیش آیدت آن روز پر از هول / بنشین و تن اندر ده و انگاره به پیش آر (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۱)، افسانه
پندار، تصور، فکر و خیال، ظرف دسته دار فلزی که استکان، لیوان و امثال آن ها را در آن قرار می دهند، سرگذشت، طرحی که برای نقاشی تهیه شود، اندازه، مقیاس، حساب، دفتر حساب، نامۀ اعمال، برای مِثال ز آن پیش که پیش آیدت آن روز پر از هول / بنشین و تن اندر ده و انگاره به پیش آر (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۱)، افسانه
چهار دیواری سرپوشیده که بالای بام بر روی پلکان می سازند، خرپشته، رده ای از دیوار که با دو آجر سربه سر شبیه شیروانی بر روی دیوار می سازند که برف و باران روی دیوار نماند
چهار دیواری سرپوشیده که بالای بام بر روی پلکان می سازند، خرپشته، رده ای از دیوار که با دو آجر سربه سر شبیه شیروانی بر روی دیوار می سازند که برف و باران روی دیوار نماند
بچۀ نارسیده و ناتمام را گویند که از شکم انسان و دیگر حیوانات افتد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری). بچۀ آدم یا حیوان که از شکم افتاده باشد. (مجمعالفرس). آفکانه. (شرفنامۀ منیری). سقطه. آبکانه. (برهان). بچۀ نارسیدۀ افتاده. جنین ساقط. فکانه. (یادداشت مؤلف). بچۀ ناتمام که در کمتر از هفت ماه متولد شود. (غیاث اللغات) : خام گمنام رفته از خانه که بود جز جنین و افگانه. سنایی (از آنندراج) ، فوت شدن چیزی، رهانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
بچۀ نارسیده و ناتمام را گویند که از شکم انسان و دیگر حیوانات افتد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری). بچۀ آدم یا حیوان که از شکم افتاده باشد. (مجمعالفرس). آفکانه. (شرفنامۀ منیری). سقطه. آبکانه. (برهان). بچۀ نارسیدۀ افتاده. جنین ساقط. فکانه. (یادداشت مؤلف). بچۀ ناتمام که در کمتر از هفت ماه متولد شود. (غیاث اللغات) : خام گمنام رفته از خانه که بود جز جنین و افگانه. سنایی (از آنندراج) ، فوت شدن چیزی، رهانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
کیسه ای بزرگ از پوست گوسفند دباغت کرده که درست از گوسفند بر آورند همیان همیانه انبانه، پوست بزغاله خشک کرده که قلندران در میان بندند و ذخیره درو نگاهدارند. یا از انبان تهی پنیر جستن، از غایت شره و آز عمل لغو و بیهوده انجام دادن، شکم بطن
کیسه ای بزرگ از پوست گوسفند دباغت کرده که درست از گوسفند بر آورند همیان همیانه انبانه، پوست بزغاله خشک کرده که قلندران در میان بندند و ذخیره درو نگاهدارند. یا از انبان تهی پنیر جستن، از غایت شره و آز عمل لغو و بیهوده انجام دادن، شکم بطن