جدول جو
جدول جو

معنی اپراتور - جستجوی لغت در جدول جو

اپراتور
کارور، گرداننده
تصویری از اپراتور
تصویر اپراتور
فرهنگ واژه فارسی سره
اپراتور
((اُ پِ تُ))
شخص متصدی کار کردن با دستگاهی خاص مانند تلفن، کامپیوتر، چاپ و غیره، کارور (واژه فرهنگستان)
تصویری از اپراتور
تصویر اپراتور
فرهنگ فارسی معین
اپراتور
کسی که مسئول کار با دستگاهی مانند تلفن، کامپیوتر و دستگاه چاپ است
تصویری از اپراتور
تصویر اپراتور
فرهنگ فارسی عمید
اپراتور
Operator
تصویری از اپراتور
تصویر اپراتور
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اپراتور
оператор
دیکشنری فارسی به روسی
اپراتور
Betreiber
دیکشنری فارسی به آلمانی
اپراتور
оператор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اپراتور
operator
دیکشنری فارسی به لهستانی
اپراتور
操作员
دیکشنری فارسی به چینی
اپراتور
operador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اپراتور
operatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اپراتور
operador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اپراتور
opérateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اپراتور
operator
دیکشنری فارسی به هلندی
اپراتور
ผู้ดำเนินการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
اپراتور
operator
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اپراتور
معسكرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
اپراتور
ऑपरेटर
دیکشنری فارسی به هندی
اپراتور
מְפַעֵל
دیکشنری فارسی به عبری
اپراتور
操作者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اپراتور
운영자
دیکشنری فارسی به کره ای
اپراتور
operatör
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
اپراتور
mwendeshaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
اپراتور
অপারেটর
دیکشنری فارسی به بنگالی
اپراتور
آپریٹر
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از امپراتور
تصویر امپراتور
شاهنشاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امپراتور
تصویر امپراتور
پادشاه مقتدر و توانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوپراتور
تصویر اوپراتور
شخصی که عملیات جراحی و فیزیکی نماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امپراتور
تصویر امپراتور
((اِ پِ))
عنوان فرمانروایان روم قدیم، شاهنشاه مقتدری که بر قلمروهای وسیعی سلطنت کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امپراتور
تصویر امپراتور
Emperor
دیکشنری فارسی به انگلیسی