جدول جو
جدول جو

معنی اولغ - جستجوی لغت در جدول جو

اولغ(اَ لَ)
ولوغ کننده تر: اولغ من کلب، بیش از سگ ولوغ کننده. (مجمع الامثال) ، بدیهی و آن چیزی است که پس از توجه عقل بدان ثبوت آن به چیز دیگری از تجربه و غیره نیازندارد چون الواحد نصف الاثنین و یکی نصف دوتاست و کل بزرگتر از جزو است. زیرا این دو حکم فقط با تصور طرفین حاصل گردند و این (اولی) اخص از ضروری است بطور مطلق. (از تعریفات سید جرجانی) (دستور العلماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اولی
تصویر اولی
ویژگی کسی یا چیزی که پیش از همه است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولی
تصویر اولی
سزاوارتر، لایق تر، شایسته تر، برتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولاغ
تصویر اولاغ
الاغ، خر، جانوری چهارپا و کوچک تر از اسب با گوش های دراز و یال کوتاه، الاغ، درازگوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابلغ
تصویر ابلغ
بلیغ تر، رساتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابلغ
تصویر ابلغ
بی کم و کاست رساننده تر بلیغ تر رساتر: کنایه ابلغ از تصریح است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوغ
تصویر الوغ
ترکی کلان بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولی
تصویر اولی
سزاوارتر، بهتر، احق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولو
تصویر اولو
دارندگان، صاحبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولق
تصویر اولق
گولی، گول
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره غان ها که دو گونه از آن بنامهای ممرز و لور در جنگلهای شمالی ایران موجود است الس اولاس فق فق شرم چیت
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به الا غ خر، پیک چاپار پست، پیک چاپار پست، حقوق و عوارضی که برای پیکها یا چارپایان متعلق به پیکها میگرفتند (ایلخانان مغول تا قاجاریه) خر، الاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولی
تصویر اولی
((اَ یا اُلا))
سزاوارتر، صواب تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابلغ
تصویر ابلغ
((اَ لَ))
بلیغ تر، رساتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولی
تصویر اولی
((لا))
نخستین، اولین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولا
تصویر اولا
نخست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اولی
تصویر اولی
Primordial, Initial
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اولی
تصویر اولی
initial, primordial
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اولی
تصویر اولی
ilk, ilkel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اولی
تصویر اولی
초기의 , 원시의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اولی
تصویر اولی
初期の , 原始の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اولی
تصویر اولی
ראשוני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اولی
تصویر اولی
प्रारंभिक , प्राचीन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اولی
تصویر اولی
awal, primordial
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اولی
تصویر اولی
เบื้องต้น , ดั้งเดิม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اولی
تصویر اولی
начальный , первобытный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اولی
تصویر اولی
initieel, primordiaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اولی
تصویر اولی
inicial, primordial
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اولی
تصویر اولی
iniziale, primordiale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اولی
تصویر اولی
inicial, primordial
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اولی
تصویر اولی
初步的 , 原始的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اولی
تصویر اولی
początkowy, pierwotny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اولی
تصویر اولی
початковий , первісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اولی
تصویر اولی
initial, ursprünglich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اولی
تصویر اولی
awali, asili
دیکشنری فارسی به سواحیلی