- اوقات
وقت ها، مقادیری از زمان، هنگام ها، گاه ها، جمع واژۀ وقت
معنی اوقات - جستجوی لغت در جدول جو
- اوقات (اَ)
جمع واژۀ وقت. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (دهار) (ناظم الاطباء). ازمنه و فصول و ساعات و هنگام. (ناظم الاطباء) :
چو دی رفت فردا نیامد به پیش
مده خیره بر باد اوقات خویش.
فردوسی.
گوش هش دارید این اوقات را
درربایید این چنین نفحات را.
مولوی.
چو دی رفت فردا نیامد به پیش
مده خیره بر باد اوقات خویش.
فردوسی.
گوش هش دارید این اوقات را
درربایید این چنین نفحات را.
مولوی.
- اوقات
جمع وقت، زمانها
- اوقات ((اَ یا اُ))
جمع وقت، هنگام ها، روزگارها
اوقات تلخی: مجازاً عصبانیت و ناراحتی
اوقات تلخی: مجازاً عصبانیت و ناراحتی
- اوقات
دوران، روزگار، عهد، احوال، حال، خلق
- اوقات
مرّاتٌ
- اوقات
Times
- اوقات
temps
- اوقات
tempos
- اوقات
اوقات
- اوقات
времена
- اوقات
Zeiten
- اوقات
часи
- اوقات
czasy
- اوقات
اوقات، بار
- اوقات
সময়কাল
- اوقات
tempi
- اوقات
nyakati
- اوقات
zamanlar
- اوقات
시간들
- اوقات
時間
- اوقات
时间
- اوقات
समय
- اوقات
waktu-waktu
- اوقات
เวลา
- اوقات
tijden
- اوقات
tiempos
- اوقات
זְמַנִים
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع وقف، املاکی که برای کمک به بینوایان بر مزارها یا مساجد وقف میشود
جمع وقر، گرانسنگ ها، بارهای گران جمع وقر بارهای گران خروارهاخربارها
