- اوشال
- جمع وشل، زهاب ها اشک ها ترابه ها بیم ها پیاپی
معنی اوشال - جستجوی لغت در جدول جو
- اوشال
- برکه، تالاب، محل جمع شدن آب در کوه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لاتینی خور چشم
جمع ورل، بزمجه ها
جمع وحل، گل های چسبناک
جمع وجل، باک ها بیم ها
جمع وقل، کندر دارها از گیاهان
جمع وغل، ناخواندگان خود مهمانان، پناهگاه ها، سست کاران، به خود بندان
جمع وعل، توانمندان مهتران
جمع وصل، بند اندام ها جمع وصل پیوندها بندها اعضای بدن
افشاندن که پاشیدن باشد
جمع و شز، یاریگران، فرما نبرداران، پیوند ها، شتاب ها
ولگردان بیسر و پایان، گروه ها مردمان
چیزهای سبک ومیان تهی وهیچکاره چون تراشه ورندیده چوب و خرده نجاری والیاف و غیره
وحل ها، گل و لای ها، منجلاب ها، جمع واژۀ وحل
وجل ها، خوف ها، ترس ها، بیم ها، جمع واژۀ وجل
وصل ها، وصال ها، پیوستن ها، مقابل هجر ها، مرتبط شدن ها، پیوندها، اعضای بدن، جمع واژۀ وصل
گیاه خشک، تراشۀ چوب، ساقه های نازک نی و جگن و گیاه های دیگر
تراشه چوب، ساقه نازک بعضی گیاهان مانند، برنج، نی
غلام، پسر
اشک چشم
مردم میانگین خرده پاها