جدول جو
جدول جو

معنی اوزیتا - جستجوی لغت در جدول جو

اوزیتا
از دهکده های استرآباد رستاق
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سومیتا
تصویر سومیتا
(دخترانه)
لطف و محبت، مهربانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اورینا
تصویر اورینا
(دخترانه)
در اساطیر یونان، الهه آسمانها و حامی عشق آسمانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اوریا
تصویر اوریا
(پسرانه)
شعله خداوند، نام مردی یهودی در زمان داوود (ع) که از فرماندهان سپاه بود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اوستا
تصویر اوستا
(پسرانه)
نام کتاب آسمانی زردشت، نام کتاب مقدس زرتشتیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رزیتا
تصویر رزیتا
(دخترانه)
مانند گل رز، گل رز کوچک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آزیتا
تصویر آزیتا
(دخترانه)
آزاده، کم یاب، نام یک شاهزاده ایرانی، نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روزیتا
تصویر روزیتا
(دخترانه)
رزیتا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اولیا
تصویر اولیا
ولی ها، پدر و مادر یا کفیل های شخص، جمع واژۀ ولیبرای مثال اولیا اطفال حق اند ای پسر / غایبی و حاضری بس باخبر (مولوی - ۳۳۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازیرا
تصویر ازیرا
از برای این، برای این، ازاین جهت، برای مثال بگو دل را که گرد غم نگردد / ازیرا غم به خوردن کم نگردد (مولوی۲ - ۲۲۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوصیا
تصویر اوصیا
وصی ها، کسانی که وصیت کنندگان آنان را برای اجرای وصیت خود تعیین می کنند، جانشین ها، جمع واژۀ وصی
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
جمع واژۀ اولی. (منتهی الارب). رجوع به اولی شود
لغت نامه دهخدا
(لَ / لُو زی یا)
حلوای بادام. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
(اَوْ وَ لِیْ یا)
جمع واژۀ اولیه. قضایایی که مجرد تصور طرفین آنها کافی است برای جزم عقل به ثبوت نسبت یا سلب آن. اولیات که بدیهیات نیز نامیده میشود بر بخشی از مقدمات یقینی ضروری اطلاق میگردد و آن چنانست که حکم در آن پس از حصول تصور طرفین بچیز دیگری نیاز ندارد بشرط آنکه غریزه ای که بوسیلۀ آن حکم به ثبوت یا سلب میشود سالم باشد. پس کودکان و دیوانگان واشخاص کودن از این حکم مستثنی هستند. مثلاً کل بزرگتر از جزء است و واحد نصف اثنین است جزو اولیات شمرده میشوند و گاهی اولیات بر ضروریات اطلاق میگردد به اعتبار اینکه ضروریات از اوائل علوم شمرده میشوند در این صورت اولیات بر معنی لغوی آن حمل گردیده است. (کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مطالع) (دستور العلماء)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
شهری است قدیمی در ایتالیا بر مصب تیبره. در قرن 4 قبل از میلاد برای حفاظت رم ساخته شد و بندرگاه رم گردید. پس از قرن سوم میلادی رو به انحطاط گذاشت. (دایرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(اَ لا تَ)
اولی + تر، سزاوارتر و بهتر. (ناظم الاطباء) :
ایزد او را از پی سالاری ملک آفرید
زو که اولیتر بگنج و لشکر و تاج و نگین.
فرخی.
ورگ زدن اندر این فصل (بهار) اولیتر از آن بود که اندر فصلهای دیگر. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). بدین سبب اولیترین روزگاری بدارو خوردن روزگار خزان است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
گفت او را نیست الا درد لوت
پس جواب احمق اولیتر سکوت.
مولوی.
ترک احسان خواجه اولیتر
کاحتمال جفای بوابان
بتمنای گوشت مردن به
که تقاضای زشت قصابان.
سعدی.
ایام شباب است شراب اولیتر
با سبزخطان بادۀ ناب اولیتر
عالم همه سربسر رباطیست خراب
در جای خراب هم خراب اولیتر.
حافظ.
رجوع به اولی شود، امید داشتن. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
نام وی اغوزخان پسر قراخان و جد مغولان که پادشاهی ایشان او را مسلم شد. حمداﷲ مستوفی آرد: قراخان را پسری اغوزخان نام بود و جد مغولان شد و مغولان او را اغزاتا خوانند. پادشاهی آن قوم او را مسلم شد. بعد از اغوز پادشاهی نسل یافث بن نوح (ع) در تخم او یک هزار سال بماند. (از تاریخ گزیده ج 1 ص 558)
لغت نامه دهخدا
بوزینه، (فرهنگ فارسی معین) :
حلوا نخورد چو جو بیابد خر
دیبا نبرد بکار بوزینا،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(اَ)
بلغت ژند و پاژند بام خانه را گویند. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
کنیب. (ابن البیطار، از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گندم که از آن نشاسته میگیرند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اوصیا
تصویر اوصیا
جمع وصی، جانشینان پیغمبر اسلام (ص)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوزینا
تصویر بوزینا
بوزینه
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی گندم پا از گیاهان گیاهی از تیره گندمیان که جزو گیاهان علفی پایا میباشد. گلهایش منفرد و بشکل خوشه در انتهای ساقه قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع، ولی، یاران، دوستان خدا، عارفان، خداوندان کارها، بزرگان کشور، نزدیکان، برگزیدگان خدا، مردمان مقدس و پارسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولیت
تصویر اولیت
پیشی تقدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوستا
تصویر اوستا
کتاب مذهبی زرتشتیان
فرهنگ لغت هوشیار
نخستین ها، بن ها نمودها، جمع اولیه: نخستینهااولها، تصورات و تصدیقات بدیهی و قضایای ضروری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولیتر
تصویر اولیتر
اصول انسانیت، مکتب انسان گرائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازیرا
تصویر ازیرا
زیرا برای این از برای آن از آن جهت بدین سبب بدین علت بنابراین
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لوزیه، از ریشه پارسی لوزینه ها جمع لوزیه، حلوای بادام (غیاث)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اگزیت
تصویر اگزیت
برون رفت، دررو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اولیا
تصویر اولیا
سرپرستان
فرهنگ واژه فارسی سره
نخی که چوب اول خیش را به هم وصل می کند تا یوغ از جای خود خارج
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در شرق گرگان و متصل به آن
فرهنگ گویش مازندرانی
خسته کننده
دیکشنری اردو به فارسی