جدول جو
جدول جو

معنی اورسی - جستجوی لغت در جدول جو

اورسی
روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
تصویری از اورسی
تصویر اورسی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اروسی
تصویر اروسی
عروسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وارسی
تصویر وارسی
نظارت، کنترل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اروسی
تصویر اروسی
پوستینی که در روسیه سازند
فرهنگ لغت هوشیار
خویشپیر کسی که از پیش خود به دستگیری و پیری می رسد و پیر و راهنما ندارد منسوب به اویس، کسی که بدون شیخد و مرشد بمرحله کمال رسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارسی
تصویر وارسی
بازرسی، رسیدگی به کاری یا چیزی، ممیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وارسی
تصویر وارسی
بازرسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارسی
تصویر وارسی
((رَ))
بازرسی، به دقت رسیدگی کردن
فرهنگ فارسی معین
بیماری ای که به واسطۀ اختلال عمل کلیه ها و زیاد شدن مقدار اورۀ خون تولید می گردد و عوارض آن تهوع، سردرد، بی اشتهایی، خواب آلودگی، کدورت دید، تشنج و اغما است
فرهنگ فارسی عمید
روسی اهل روسیه از مردم روسیه، کفش پاپوش قسمی کفش پاشنه دار نوعی کفش که از چرم دوزند، نوعی در قدیمی که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت میکرد و با پایین و با رفتن باز و بسته میشد قسمی در برای اطاق که عمودی باز و بسته میشود، گاه از باب تسمیه کل باسم جز اطاقی را که دارای چنین درهایی است (ارسی) نامند. یا قند ارسی. قند روسی نوعی قند که از روسیه میاورند. روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسی
تصویر ارسی
مربوط به روسیه، تهیه شده در روسیه، روسی، نوعی کفش پاشنه دار مردانه یا زنانه، نوعی در یا پنجره با شیشه های مشبک رنگی که رو به حیاط باز می شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورسی
تصویر ورسی
نوعی ازکبوتر که رنگش مایل بسرخی و زردی است، کاسه زرین نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسی
تصویر ارسی
((اُ رُ))
قسمی کفش پاشنه دار، نوعی در یا پنجره مشبک که رو به حیاط باز می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورسی
تصویر ورسی
((وَ))
نوعی از کبوتر که رنگش مایل به سرخی و زردی است، کاسه زرین نیکو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اورس
تصویر اورس
سروکوهی. ارس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاورسیه
تصویر جاورسیه
پارسی تازی گشته گاورسی از بیماری ها تب عرق گزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاورسین
تصویر گاورسین
منسوب به گاورس ساخته از گاورس: زغاره نان گاورسین بود
فرهنگ لغت هوشیار