جدول جو
جدول جو

معنی اورامنان - جستجوی لغت در جدول جو

اورامنان(مَ)
ملحونات فهلویات از بحر هزج مسدس محذوف یعنی هر مصراع به وزن مفاعیل ٌ مفاعیل ٌ فعول ٌ است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
اورامنان
اورامن
تصویری از اورامنان
تصویر اورامنان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اورامان
تصویر اورامان
(دخترانه و پسرانه)
نام منطقه ای کوهستانی در کردستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هورامان
تصویر هورامان
(پسرانه)
منطقه ایی در کردستان نزدیک (نگارش کردی: ههورامان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اورامین
تصویر اورامین
اورامن، از نواهای قدیم موسیقی ایرانی که اشعار آن را به زبان پهلوی یا لهجه های محلی به صورت دوبیتی می خواندند
فرهنگ فارسی عمید
از نواهای قدیم موسیقی ایرانی که اشعار آن را به زبان پهلوی یا لهجه های محلی به صورت دوبیتی می خواندند، برای مثال لحن اورامن و بیت پهلوی / زخمۀ رود و سماع خسروی (بندار رازی - شاعران بی دیوان - ۳۷۳)
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
هورامان. مشهور بشهر اورامان. ده مرکز قدیمی بخش اورامان فعلاً جزء بخش زرآب شهرستان سنندج دارای 1350 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا انواع میوجات و مختصر گندم، جو، ذرت. شغل اهالی باغبانی، گله داری، نجاری، آهنگری، شال بافی، جاجیم و گلیم بافی. راه مالرو و صعب العبور دارد. قلعه خرابه ای معروف به پیر رستم در آنجاست و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
در تاریخ جهانگشای جوینی نام قبیله ای ذکر شده است از ترکان: از لشکر سلطان اورانیان که هم از قبیل اعجمیان بودندی، (جهانگشای جوینی)، و اغلب لشکر او جماعتی ترکان بودند از خیل خویشان مادرش که ایشان را اورانیان خواندندی، (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است جزء دهستان بالا بخش طالقان شهرستان تهران دارای 684 تن سکنه. آب آن از چشمه و زهاب رود خانه محلی و محصول آنجا غلات، یونجه، لبنیات، گردو و میوجات است. عده ای از سکنه برای تأمین معاش به تهران ومازندران میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
اشکال و زحمت و رنج، خوب ترین طرف جامه، سطح از هر چیزی، (ناظم الاطباء)،
- اورۀ افلاک، فلک الافلاک و عرش، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
بلوکی است از کردستان ایران واقع در جنوب غربی سنندج و متصل بکردستان عثمانی که به دو قسمت منقسم میشود: اورمان تخت و اورمان کهون. مردمان هر دو اورمان... صنعتشان آهنگری و قنداغ سازی و باروت کوبی و محصول آنجا انار و انجیر و گردو و توت و ذرت و بلوط است. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نوعی از خوانندگی و گویندگی باشد خاصۀ پارسیان است و شعر آن بزبان پهلوی باشد. (برهان) :
سنان تهمتن در چشمشان مژگان تهمینه
غریو اهرمن در گوششان آهنگ اورامن.
فتحعلیخان
لغت نامه دهخدا
تصویری از اورمان
تصویر اورمان
اشکال و زحمت و رنج
فرهنگ لغت هوشیار
لحنی از موسیقی قدیم تقریبا مطابق بحر هزج مسدس که فهلویات را بدان میخواندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اورامن
تصویر اورامن
((اَ مَ))
اورامنان. اورامه، یکی از آهنگ های موسیقی قدیم که اشعار آن را به زبان پهلوی یا لهجه های محلی «فهلویات» می خواندند. اورامنان و اورامه هم گویند
فرهنگ فارسی معین