- اوراد
وردها، ذکرها، دعاها، جمع واژۀ ورد
معنی اوراد - جستجوی لغت در جدول جو
- اوراد (اَ)
جمع واژۀ ورد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به ورد شود.
- اوراد
دعا و ذکرها
- اوراد ((اُ یا اَ))
جمع ورد، دعاها
- اوراد
عزایم، ادعیه، اذکار
- اوراد
روستایی از دهستان یخکش بهشهر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تخت پادشاهی، شکوه، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر لهراسپ شاه ایران و از نوادگان کی پیشتن پادشاه کیانی
جمع ولد، فرزندان زاکی جمع ولد زادگان فرزندان توضیح در تخاطب فارسی گاه بجای مفرد آید: احمد اولاد من است حسن اولاد ارشد است. فرزند
جمع وتد، میخ ها، دستگیران پیران دستگیر، بنیادیان که چهار تنند و هر کدام یکی از ستون های چهار گانه جهان را نگاهدارنده جمع وتد. میخها، وتدهای عروض و آنها سه اند: مقرون مفروق مجتمع، پیشوایان طریقت، چهارتن از بزرگان که در چهار جهت دنیا باشند و بمنزله چهار رکن عالمند
جمع قرد، کپیان (کپی بوزیته) کپیکان پارسا نمایی، مرده نمایی، در سخن ماندن، آرمیدن، خوار شدن
