- اوحد (پسرانه)
- یگانه، بی همتا
معنی اوحد - جستجوی لغت در جدول جو
- اوحد
- یگانه، تنها، بی مانند
- اوحد ((اُ یا اَ حَ))
- یگانه، تنها، بی همتا
- اوحد
- یگانه، تنها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی همتا
یکا، یگانه، یکتا، بخش، یگان
استوار تر پایدار تر
یگانه شدن، یکتا شدن
تنها و یگانه بودن، یگانه شدن، تنها باقی ماندن
اولین عدد صحیح، یک، ویژگی چیزهایی که یکی محسوب می شوند، یک، یگانه مثلاً همۀ آن ها مسلک واحدی داشتند، هر یک از خانه های یک ساختمان، مقدار درسی که دانشجو یا دانش آموز در یک نیمسال می گذراند، یکتا، بی نظیر، بخشی از یک اداره، در فقه ویژگی خبری که متواتر نباشد، از نام ها و صفات خداوند
کسی که خداوند عالم را یکی میداند و یکی میگوید، یک گرداننده
یگانه، یکتا، بینظیر، تنها
((حِ))
فرهنگ فارسی معین
یک، یکی، یگانه، یکتا، مجموعه افرادی که مأمور انجام عملیات مشترکی هستند، یک ساعت درس در هفته در یک نیم سال تحصیلی دوره دانشگاهی
کسی که خدا را یکی بداند و به خدای یگانه ایمان داشته باشد، یکتاپرست
پیمان بستن، یکی، یگانه ای که تصور دومی وغیر برای او نیست
یکتا، یگانه
برنده تر، تندتر، تیزتر
یک، یکی، از نام های خداوند، یگانه، یکتا