لازم، ضروری، در فقه آنچه به جا آوردنش لازم باشد و ترک آن گناه و عقاب داشته باشد، بایا، بایست، بایسته، در فلسفه مقابل ممکن، ویژگی موجودی که در وجود خود نیازمند علّتی نباشد واجب کفایی: در فقه امری که هرگاه یک تن آن را انجام دهد از عهدۀ دیگران ساقط می شود
لازم، ضروری، در فقه آنچه به جا آوردنش لازم باشد و ترک آن گناه و عِقاب داشته باشد، بایا، بایست، بایسته، در فلسفه مقابلِ ممکن، ویژگی موجودی که در وجود خود نیازمند علّتی نباشد واجب کفایی: در فقه امری که هرگاه یک تن آن را انجام دهد از عهدۀ دیگران ساقط می شود
لازم، ضروری، فعلی که عمل بدان لازم است و ترکش گناه دارد، سزاوار، شایسته، مایحتاج، عینی واجبی که هر فرد مسلمان مکلف است به شخصه انجام دهد، کفایی واجبی است که چون بعض افراد آن را انجام دهند، تکلیف از گردن
لازم، ضروری، فعلی که عمل بدان لازم است و ترکش گناه دارد، سزاوار، شایسته، مایحتاج، عینی واجبی که هر فرد مسلمان مکلف است به شخصه انجام دهد، کفایی واجبی است که چون بعض افراد آن را انجام دهند، تکلیف از گردن