جدول جو
جدول جو

معنی اوتی - جستجوی لغت در جدول جو

اوتی
یک قسم آلتی از آهن که مانند اتو باآن لکۀ پارچه ها را میگیرند. (ناظم الاطباء). آهن گرم که بدان داغهای جامه دور و محو کنند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
اوتی
چین بر
تصویری از اوتی
تصویر اوتی
فرهنگ لغت هوشیار
اوتی
آن طرف، آن جهت، ضمیر اشاره به دور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اولی
تصویر اولی
ویژگی کسی یا چیزی که پیش از همه است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توتی
تصویر توتی
طوطی، پرنده ای با پرهای سبز و سرخ و منقار خمیده که می تواند بعضی اصوات را تقلید کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولی
تصویر اولی
سزاوارتر، لایق تر، شایسته تر، برتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موتی
تصویر موتی
میت، مرده، فوت شده
فرهنگ فارسی عمید
در بازی الک و دولک به موقعی اطلاق شود که ضمن پرتاب دولک با الک تلاقی نکند در این صورت یک امتیاز بد به حساب آرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موتی
تصویر موتی
جمع میه، مردگان جمع میت مردگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوتی
تصویر لوتی
شکم پرست، عریانی و برهنگی و لختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوتی
تصویر قوتی
پارسی ترکی گشته کیوت توبک ترکان قوتو نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اویی
تصویر اویی
او بودن هویت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولی
تصویر اولی
سزاوارتر، بهتر، احق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوفی
تصویر اوفی
پیماندارتر باوفاتر وفادارتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوتک
تصویر اوتک
ترکی موزه بخشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوتل
تصویر اوتل
میباره می پرست می زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتی
تصویر اقتی
خربق کاذب آقطی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توتی
تصویر توتی
طوطی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوفی
تصویر اوفی
((اَ یا اُ))
باوفاتر، وفادارتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتی
تصویر اقتی
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقطی، بیلسان، بیلاسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولی
تصویر اولی
((اَ یا اُلا))
سزاوارتر، صواب تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولی
تصویر اولی
((لا))
نخستین، اولین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولی
تصویر اولی
Primordial, Initial
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اوکی
تصویر اوکی
Ok
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
Acoustic, Sonic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اولی
تصویر اولی
начальный , первобытный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
акустический , звуковой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اولی
تصویر اولی
initial, ursprünglich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
akustisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اولی
تصویر اولی
початковий , первісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
акустичний , звуковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اولی
تصویر اولی
początkowy, pierwotny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
akustyczny, dźwiękowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اولی
تصویر اولی
初步的 , 原始的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اولی
تصویر اولی
inicial, primordial
دیکشنری فارسی به پرتغالی