- اواصر
- جمع آصره، خویشی ها، مهر بن ها، بازو بندهای چرمین
معنی اواصر - جستجوی لغت در جدول جو
- اواصر
- آنچه باعث عاطفه و پیوستگی میان کسی با خویشان او شود
- اواصر ((اَ ص ِ))
- قرابت، نزدیکی، زهدان، ریسمانی که دامن خیمه را با آن بندند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پایانه ها
جمع اقصر، کوتاهتران جمع اقصر کوتاهتران، کوتاهان
جمع امر، حکم ها و فرمانها
فراوان تر رسا
جمع آخره و اخیر
جمع ایصر، ریسمان های چادر گیاهان خشک
جمع خاصره، تهیگاه ها جمع خاصره تهیگاهها
اخیرها، جمع آخره، آخرت، جمع واژۀ اخیر
امرها، فرمان ها، حکم ها، کارها، جمع واژۀ امر
به گونه رمن سنگ های چرخشت
همسایه
گرمی آتش و آفتاب
پیمان نامه زمین بلند پشته
اواره، دفتری که در آن اقلام درآمد و هزینه و حساب های مالیاتی را ثبت می کردند، دفتر حساب دیوانی، دیوان خانه، ایاره، اوارجه
گرما، گرمی آتش یا آفتاب، تشنگی، باد جنوب