جدول جو
جدول جو

معنی اواسری - جستجوی لغت در جدول جو

اواسری
اشک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خودسری
تصویر خودسری
خودسر بودن، سرپیچی از اطاعت، سرکشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سراسری
تصویر سراسری
سرتاسری
فرهنگ فارسی عمید
عارضۀ تورم رگ های مقعد که بر اثر یبوست یا نشستن زیاد بروز می کند و در مراحل پیشرفته با جراحی معالجه می شود، زخم و ورم بینی یا مقعد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نواسیر
تصویر نواسیر
ناسورها، زخمهایی که آب کشیده و چرک و ورم کرده باشد، زخمی ها، جمع واژۀ ناسور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادواری
تصویر ادواری
امری که نوبت به نوبت و گاه به گاه صورت می گیرد، نوبتی مثلاً جنون ادواری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکاسره
تصویر اکاسره
کسری ها، عنوان پادشاهان ساسانی، جمع واژۀ کسری
فرهنگ فارسی عمید
(اَ ی ی)
جمع واژۀ آری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به آری شود، (اصطلاح اصولی) مبحث اوامر یکی از مباحث مهمه اصول فقه است و در آن بحث میشود که آیا امر دلالت بر وجوب یا ندب یا دلالت بر فور یا تراخی یا بر مره یا تکرار دارد. و رجوع به کفایهالاصول آخوند خراسانی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ آسیه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به آسیه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پورسری
تصویر پورسری
ارتباط پدر بر فرزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواسیر
تصویر نواسیر
جمع ناسور، ریشینگی ها جمع ناسور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والاسری
تصویر والاسری
بلند مرتبگی سرفرازی: (تراگر فزونست و الاسری و لیکن ندای زمن برتری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اواغلی
تصویر اواغلی
ترکی برده غلام معمولی (ساده) که در خدمت شاهان صفویه بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اواقلی
تصویر اواقلی
ترکی برده غلام معمولی (ساده) که در خدمت شاهان صفویه بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکاسره
تصویر اکاسره
پارسی تازی شده خسروان جمع کسری خسروان پادشاهان، شاهنشاهان ساسانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطواری
تصویر اطواری
لوس ننر شخصی که اطواردر میاورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بواسیر
تصویر بواسیر
نوعی بیماری مقعد و بینی است
فرهنگ لغت هوشیار
ریشینه منسوب به بواسیر مربوط به بواسیر مبتلا به بواسیر. یا هیجان بواسیری. تحریکات ناشی از شدت مرض بواسیر در راست روده که تولید درد و خارش در موضع میکند
فرهنگ لغت هوشیار
دورکی زمانیک منسوب به ادوار نوبتی. امری که نوبت به نوبت و دوره بدوره صورت میگیرد. یا جنون ادواری دیوانگیی که گاه بگاه و در دره های معین بروز میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادواری
تصویر ادواری
نوبتی، دوره ای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکاسره
تصویر اکاسره
((اَ س ِ رِ))
جمع کسری، لقب پادشاهان ساسانی
فرهنگ فارسی معین
((بَ))
زخم و ورم رگ های مقعد که حاد آن موجب خونریزی می شود و با عمل جراحی معالجه می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودسری
تصویر خودسری
((~. سَ))
خودرایی، تمرد، گستاخی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکاسره
تصویر اکاسره
خسروان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سراسری
تصویر سراسری
Panoramic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خودسری
تصویر خودسری
Vigilantism
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خودسری
تصویر خودسری
самосуд
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سراسری
تصویر سراسری
панорамный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خودسری
تصویر خودسری
Selbstjustiz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سراسری
تصویر سراسری
panoramisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خودسری
تصویر خودسری
самосуд
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سراسری
تصویر سراسری
панорамний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خودسری
تصویر خودسری
samosąd
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سراسری
تصویر سراسری
panoramiczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خودسری
تصویر خودسری
义务警察行为
دیکشنری فارسی به چینی