جدول جو
جدول جو

معنی اهطاس - جستجوی لغت در جدول جو

اهطاس(اَ)
زری که شحنه از مردم بازار بپاداش پاسبانی و نگاهبانی می خواهد، قومی که با حجت و برهان خود را بدانچه در پیش خدایشان حق است نسبت کنند. و آن اهل سنت و جماعت اند. (از تعریفات جرجانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
ارطاس حجاره، موافق شدن و هموار نشستن بعض سنگریزه ها بر بعض دیگر. بعضی سنگریزه بر بعضی موافق شدن. هموار نشستن. (منتهی الأرب)
لغت نامه دهخدا
(اِ رَ)
عطسه آوردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
شب گرد و پاسبان شب و تنقطار. و این لفظ گویا مأخوذ از اعتساس تازی و یا احداث باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
یکی از مترجمین کتاب الفلاحه الرومیه تألیف الحکیم قسطوس بن اسکور اسکینه (کذا) بعربی. (کشف الظنون چ 1 استانبول ج 2 ص 293)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
گردن راست دراز کردن. (از منتهی الارب) (آنندراج). راست دراز کردن گردن. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
سست خندیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پنهان خندیدن. (تاج المصادر بیهقی) ، شتافتن دررفتن. از اضداد است. (تاج المصادر بیهقی). شتاب کردن در رفتن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (محیط المحیط) ، رانده شدن قوم برای طعام. (ناظم الاطباء). بطعام برده شدن قوم. (از اقرب الموارد) ، ایستادن باد. (ناظم الاطباء). ساکن شدن باد. (اقرب الموارد) ، فرونشاندن خشم کسی را. (ناظم الاطباء). فرونشاندن هدیه، خشم کسی را. (از اقرب الموارد) ، ساکت شدن شخص بر چیزی که کراهت دارد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اهلاس
تصویر اهلاس
پنهان خندیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهطاط
تصویر اهطاط
اندیشیدن در خواری، شتاب از ترس
فرهنگ لغت هوشیار