جدول جو
جدول جو

معنی اهتمامات - جستجوی لغت در جدول جو

اهتمامات
کوشش، دلبندی، نگرش، تیمار داشت، اندوهگینی جمع اهتمام
تصویری از اهتمامات
تصویر اهتمامات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گرد همایی ها، گروه ها، به هم پیوستگان چپیرگان انجمن ها جمع اجتماع. گرد آمدن ها فراهم آمدن ها انجمن کردنها، گروه های فراهم آمده انجمن ها دسته های بهم پیوسته یا تالار اجتماعات. تالار و سالنی که انجمن ها و دیدارهای گروهی در آنجا صورت میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصامات
تصویر اختصامات
جمع اختصام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختتامات
تصویر اختتامات
جمع اختتام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتمالات
تصویر احتمالات
شدنی ها، به شمارآمده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتشامات
تصویر احتشامات
جمع احتشام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احترامات
تصویر احترامات
سنایش ها، جمع احترام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استماعات
تصویر استماعات
جمع استماع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتمالات
تصویر اشتمالات
جمع اشتمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتسامات
تصویر اقتسامات
جمع اقتسام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتحامات
تصویر اقتحامات
جمع اقتحام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التماسات
تصویر التماسات
جمع التماس خواهشها در خواستها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التزامات
تصویر التزامات
جمع التزام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التیامات
تصویر التیامات
جمع التیام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقامات
تصویر انتقامات
جمع انتقام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتظامات
تصویر انتظامات
نیو رادها جمع انتظام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انضمامات
تصویر انضمامات
جمع انضمام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهتزازات
تصویر اهتزازات
جمع اهتزاز
فرهنگ لغت هوشیار
شاخه ای از علم ریاضی که در آن احتمال وقوع پیشامدهای تصادفی بررسی می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجتماعات
تصویر اجتماعات
جمع اجتماع، گرد آمدن ها، فراهم آمدن ها، انجمن کردن ها، گروه های فراهم آمده، دسته های به هم پیوسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اهمالات
تصویر اهمالات
جمع اهمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهتمام
تصویر اهتمام
پشتکار، کوشش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اهتمام
تصویر اهتمام
اندوه مند شدن، اندوه گین شدن، اندوه خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهتمام
تصویر اهتمام
همت گماشتن بر امری، کوشش کردن در کاری، کوشش فراوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهتمام
تصویر اهتمام
((اِ تِ))
توجه کردن، کوشش کردن، تیمار داشت، کوشش، جمع اهتمامات
فرهنگ فارسی معین