- اهتضاض
- کوفتن، شکستن
معنی اهتضاض - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دختری برداشتن
ازاله بکارت کردن
رنج یافتن، بیچارگی بیچاره شدن
اندک اندک آب ریختن، ازالۀ بکارت کردن
خود پوشیدن
سپید شدن سخت سپید شدن
فروتنگری، شتاب درگذر به شتاب گذشتن
سبزه بری چمن زنی، برداشتن بار باربرداری
حنا مالیدن به بدن
دایگی پروریدن
حاضر آمدن، حالت شخص نزدیک به مرگ
رسوایی: رسوا شدن
ریاضت کشیدن
اندوهگینی، دلسوختگی
گران شدن گرانی
شیر خوردن کودک
پوزش خواهی
سرازیر شدن اشک، راه افتادن شاش، ریزش خوی
سنگناکی
پرخاش، خرده گیری، خروش، واخواهی
رسوایی
پشتکار، کوشش
عیب گرفتن، نکته گیری
تایگانه دادن، تایگانه گرفتن (تایگانه عوض) بعوض خواستن عوض گرفتن، عوض دادن بدل دادن
بازو دادن یاری دادن یار گرفتن یاری کردن، همراهی یاری
شاخه بریدن بریدن بریدن شاخه از درخت، اشتقاق
وام گرفتن وام ستدن بریدن وام گرفتن قرض کردن وام ستدن،جمع اقتراضات
شکستن و سر شکستن
رسوا شدن، رسوائی
فریضه کردن، واجب گردانیدن
شیر ناب نوشیدن
بلند شدن، ایستادن، برخاستن، قیام کردن، کوچ کردن