جدول جو
جدول جو

معنی اهب - جستجوی لغت در جدول جو

اهب
جمع اهاب، پوسته های نا پیراسته پوست های خام
تصویری از اهب
تصویر اهب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اهبه
تصویر اهبه
ساز و برگ، سازگاری ساز برگ بسیج، سازگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهبر
تصویر اهبر
اشتر فربه اشتر گوشتناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهبت
تصویر اهبت
ساز و برگ، سازگاری ساز برگ بسیج، سازگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهبت
تصویر اهبت
آنچه از وسایل سفر تهیه کنند، لوازم زندگانی، ساز و برگ جنگ، ساز و سامان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهبت
تصویر اهبت
((اُ بَ))
ساز و برگ، آمادگی برای سفر و غیر آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واهب
تصویر واهب
(پسرانه)
عطاکننده، بخشنده، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ذاهب
تصویر ذاهب
فراموش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهب
تصویر راهب
پارسا و عابد، دیر نشین
فرهنگ لغت هوشیار
مهیا کردن و آماده ساختن برای کاری، ساخته و آماده شدن آماده گشتن بسیجیدن، بسیجاندن مهیا و آماده شدن برای کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهب
تصویر شاهب
خاکستری رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهب
تصویر ناهب
غارت کننده، غنیمت گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واهب
تصویر واهب
بخشنده، دهنده، عطا کننده، سخی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهب
تصویر راهب
کسی که در دیر به سر می برد و به عبادت مشغول است، پارسا و عابد نصاری، دیرنشین، خائف، ترسنده، ترسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاهب
تصویر لاهب
فروزان مشتعل شعله ور جمع لواهب
فرهنگ لغت هوشیار
تاراجگر، پروه گیر غارت کننده غنیمت گیرنده: اصول مهرتوطبع کرام راجامع نهیب کین توصبرلئام راناهب. (عثمان مختاری. چا. همائی. 30)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واهب
تصویر واهب
بخشنده، عطا کننده، جوانمرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاهب
تصویر ذاهب
((هِ))
رونده، گذرنده، کوشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راهب
تصویر راهب
((هِ))
عابد مسیحی، پارسا و گوشه نشین. جمع رهبان، راهبین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناهب
تصویر ناهب
((هِ))
غارت کننده، غنیمت گیرنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واهب
تصویر واهب
((هِ))
بخشنده، عطا کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذاهب
تصویر ذاهب
رونده، درگذرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاهب
تصویر تاهب
آماده و مهیا شدن
فرهنگ فارسی عمید
فرود بیایید، فرود آیید، فروشوید، چون بامر اهبطوا بندی شدند جنس خشم و حرص و خرسندی شدند. (مثنوی) توضیح ماخوذ است از آیه 34 سوره 2 بقره: (وقلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو) (و گفتیم فرو شوید که باشیدا برخیس از شما دشمن برخی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهباط
تصویر اهباط
فرو فرستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهبار
تصویر اهبار
گوشت نو آوردن فربه گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهباب
تصویر اهباب
جامه ژنده جامه پاره بیدار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهباء
تصویر اهباء
به گونه رمن گردها گرد بر انگیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهباط
تصویر اهباط
فرود آوردن، فروفرستادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهباط
تصویر اهباط
((اِ))
فرود آوردن، هبوط دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وهب
تصویر وهب
(پسرانه)
بخشش، عطا، نام پدر آمنه مادر پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از احب
تصویر احب
محبوبتر، بدوستی گرفته تر
فرهنگ لغت هوشیار
آگاه دانا زیرکی، نوزاد جانور درشته نیاز آهنگ آماج حاجت قصد مقصود غایب، جمع آراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذب
تصویر اذب
گاودشتی، مرد دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسب
تصویر اسب
حیوانی است با هوش که جهت سواری یا بار کشی به کار میرود
فرهنگ لغت هوشیار