جدول جو
جدول جو

معنی انگیروم - جستجوی لغت در جدول جو

انگیروم
نام نوعی سبزی وحشی، در پلور به پرنده ای سبز رنگ گویند، پربار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندیوم
تصویر اندیوم
فلزی نرم، نقره ای رنگ، سمّی و قابل تورق و مفتول شدن که در حرارت ۱۵۵ درجۀ سانتی گراد ذوب می شود و در تهیۀ مواد نیمه رسانا و مواد دندان سازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگیر
تصویر انگیر
انجیر، انگور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگروا
تصویر انگروا
جایی که گوسفندان در آن بخوابند، زاغه، آغل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگوم
تصویر انگوم
انگم، مادۀ چسبناک که از تنه و شاخۀ برخی درختان میوه دار بیرون می آید و سفت می شود، صمغ درخت زنج، ازدو
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
انگم. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به انگم شود، جمع واژۀ نمر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پلنگان. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
قطعه ای از ابریشم رنگارنگ. (ناظم الاطباء) ، راست کردن خر، گوش خود را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
انگور. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج). و رجوع به انگور شود، ابره، هر فرش که باشد و نوعی از گستردنی نگارین. (آنندراج) : باغات چهارگانه... مبسوط به انواع انماط عبقری. و معطر به روایح اسفاط عنبری. (ترجمه محاسن اصفهان) ، جامۀ پشمین که بر هودج افکنند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
میوه رز میوه مو. این میوه بصورت یک خوشه مرکب از دانه هاست که هر یک را حبه یا دانه انگور گویند و آنها بشکل کروی بیضوی تخم مرغی برنگها و باندازه های مختلف اند، درخت رز مو
فرهنگ لغت هوشیار
صمغ و ماده چسبنده لزجی که از درختان مخصوصا درختان آلو و آلوچه و گوجه خارج میشود و در برابر هوا انجماد می یابد
فرهنگ لغت هوشیار
نام روستایی در نور، آب انگور
فرهنگ گویش مازندرانی
فراوان
فرهنگ گویش مازندرانی
انبردندان کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی سبزی صحرایی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیدا کنیم
فرهنگ گویش مازندرانی
انگوردار، انگورمل
فرهنگ گویش مازندرانی
گاز انبر، انبر، به درخت پربار نیز گویند، گیاهی خودرو، خوشبو
فرهنگ گویش مازندرانی
انگور
فرهنگ گویش مازندرانی