جدول جو
جدول جو

معنی انگتارود - جستجوی لغت در جدول جو

انگتارود(اَ گِ)
دهی است از بخش نور شهرستان آمل با 150 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی و محصول آن لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) ، در تداول دقت و توجه کردن برای فهمیدن موضوعی، آنقدر انگشت زدم تا فهمیدم مطلب از چه قرار است. (فرهنگ عوام) ، مجازاً امتحان کردن. اختبار کردن. (از یادداشت مؤلف) :
بر لب گل نیز انگشتی زدیم، آزاد نیست.
شفائی.
- انگشت در طعامی روان زدن، خوردن از آن با سر انگشت برای امتحان. (یادداشت مؤلف).
، انگشت زدن آدم بی سواد بر کاغذ، انگشت را با مرکب آلودن و بر کاغذ نهادن بجای امضا کردن، در بیت ذیل ظاهراً معنی صدمه و آسیب رساندن میدهد:
مزن بی پیش بینی بر کس انگشت
چنان کان نر کبوتر ماده را کشت.
نظامی.
و رجوع به انگشت زنان در ترکیبات انگشت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَگِ)
دهی از بخش نور شهرستان آمل است که 320 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصول آنجا غلات، لبنیات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
نام قصبۀ مرکزی دهستان نشتا از شهرستان شهسوار است و در 14/5 هزارگزی جنوب شرقی شهسوار، بر سر راه شهسوار به چالوس در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 500 تن سکنه دارد آبش از رود خانه آزادرود، محصولش برنج، شغل اهالی زراعت و صید ماهی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
روستایی از دهستان لیتکوه آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
نام رودخانه ای در منطقه ی تنکابن و نام بخشی از توابع عباس
فرهنگ گویش مازندرانی