- انگار
- فرض
معنی انگار - جستجوی لغت در جدول جو
- انگار
- تصور پندار، کارناتمام طرح انگاره، در ترکیب بمعنی (انگارنده) آید یعنی پندارنده تصور کننده: سهل انگار، فرض کن و آن بجای ادات تشبیه بکار رود گویی پنداری: (زن برادر انسان چنان رفتار میکند که انگار آدم عضو زائد خانواده و بحق او تعدی کرده است) (دشتی. فتنه) یا انگار نه انگار. موضوع را نادیده فرض کن، مثل اینکه هرگز نبود گویی وجود نداشت (در مورد نفی استعمال میشود)، یا انگارچیزی را کردن، از آن صرفنظر کردن
- انگار
- انگاشتن، پسوند متصل به واژه به معنای انگارنده مثلاً سهل انگار،
گویی، به نظر می رسد، بپندار، تصور کن
انگار کردن: پندار کردن، فرض کردن، گمان کردن، خیال کردن
انگارنه انگار: هنگامی گفته می شود که شخصی خود را ناآگاه جلوه می دهد و اتفاقی را نادیده می گیرد
- انگار ((اِ))
- گمان، پندار، طرح ناتمام، گویی، پنداری، نه، تکیه کلامی دال بر بیهودگی کاری یا نفی مطلق تاثیر چیزی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصور، پیش فرض، فرضیه، فرض، نظریه
تصور، ریاضی، تجسم، تخیل
تصور، سرگذشت
پندار وهم گمان. یا علم انگارش علم ریاضی
پندار، وهم، گمان، قصه، افسانه، علم ریاضی، ریاضیات
پندار، تصور، فکر و خیال، ظرف دسته دار فلزی که استکان، لیوان و امثال آن ها را در آن قرار می دهند، سرگذشت، طرحی که برای نقاشی تهیه شود، اندازه، مقیاس، حساب، دفتر حساب، نامۀ اعمال، برای مثال ز آن پیش که پیش آیدت آن روز پر از هول / بنشین و تن اندر ده و انگاره به پیش آر (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۱) ، افسانه
((اِ رِ))
فرهنگ فارسی معین
پندار، وهم، گمان، داستان، سرگذشت، اندازه، مقیاس، حساب، دفتر حساب، طرح یا نقاشی نیمه کاره
مجروح
اکسید
رودها
ورسوریدن
دیدگان
سرطان
آق سنقر
زنگ فلزات آیینه و جز آن اکسید مس، نامی است که به انواع مختلف استات مس به سبب رنگ سبز آنها داده اند. یا زنگار معدنی زاج سبز
خرچنگ
خرچنگ
آزرده، خسته، زخمی، مجروح، افکار
جای نگهداری کالا، جای انباشتن غله یا چیز دیگر
از حساب و شمارش کم کردن
تهی کردن بینی، آب به بینی گرفتن، دم کشیدن بابینی
بخشش کردن
آگاه ساختن و ترسنانیدن، بیم کردن، ابلاغ، نذر، پند دادن
جوی ها
جمع نور، روشنائی
جمع نمر، پلنگان به آب خوشگوار ارسیدن
میوه رز میوه مو. این میوه بصورت یک خوشه مرکب از دانه هاست که هر یک را حبه یا دانه انگور گویند و آنها بشکل کروی بیضوی تخم مرغی برنگها و باندازه های مختلف اند، درخت رز مو
میوه ای لطیف و شیرین
کنگر فرنگی
گیاهی از تیره ترشکها که ریشه اش دور خویش پیچیده و در تداوی بعنوان قابض بکار رود انارف برسیان دارو پرشیان دارو
هنگام