جدول جو
جدول جو

معنی انکشاف - جستجوی لغت در جدول جو

انکشاف
برهنه و آشکار شدن، ظاهر شدن، دور شدن غم، گشادگی
تصویری از انکشاف
تصویر انکشاف
فرهنگ لغت هوشیار
انکشاف
آشکار شدن، پدیدار شدن، کشف کردن، برهنه شدن
تصویری از انکشاف
تصویر انکشاف
فرهنگ فارسی عمید
انکشاف
((اِ کِ))
برهنه شدن، آشکار شدن
تصویری از انکشاف
تصویر انکشاف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انکشافات
تصویر انکشافات
جمع انکشاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکفاف
تصویر انکفاف
باز ایستادن از انجام کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکشاط
تصویر انکشاط
بی بیمی بی ترسی کنده شدن پوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکشاح
تصویر انکشاح
پراکنده گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکساف
تصویر انکساف
گرفتن خورشید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکساف
تصویر انکساف
افتادن سایه ماه بر خورشید، آفتاب گرفتگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انکاف
تصویر انکاف
ننگ ستردگی بی ننگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتشاف
تصویر ارتشاف
مکیدن (آب و آبگونه ها)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استکشاف
تصویر استکشاف
تجسس، تحقیق، جستجو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتشاف
تصویر اکتشاف
پی برد، پیدایش، نویابی، یافتن، یافته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انکسار
تصویر انکسار
پراشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انعطاف
تصویر انعطاف
نرمش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انصراف
تصویر انصراف
برگشت، چشم پوشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انحراف
تصویر انحراف
کژدیسگی، لغزش، کجروی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتشار
تصویر انتشار
پراکنش، پراکنیدن، گسترش، افشاندن، چاپ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکتشاف
تصویر اکتشاف
گشودن، باز کردن، کشف کردن و پدید آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
ورتکی ورگرایی، خم شدن کج شدن، کج روی کج راهی بی فرمانی اریب رفتن اریبیدن: گام های مردم شوریده خود هم زگام دیگران پیدا بود یک قدم چون رخ روانه تا نشیب یک قدم چون فیل رفته براوریب (مولانا جلال الدین) کژ خویی کژ رفتاری خم شدن کج شدن کژ شدن، کج رفتن اریب رفتن، بگشتن از راه گشتن میل کردن، یا انحراف اخلاقی. از اصول اخلاقی دست کشیدن و کارهای ناشایست کردن، کجروی کج راهی، جمع انحرافات. یا انحراف فکر. کژی اندیشه کج اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انحجاف
تصویر انحجاف
زار زدن زاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجئاف
تصویر انجئاف
بر کنده شدن درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجعاف
تصویر انجعاف
بر زمین افتادن، بر کندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انخساف
تصویر انخساف
کور شدن چشم، ناپدید شدن، ماه گرفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انحساف
تصویر انحساف
ریزریز شدن ریز ریزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتکاف
تصویر انتکاف
پی گم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتصاف
تصویر انتصاف
حق خود را گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتشاع
تصویر انتشاع
بر کشیدن، دارو به بینی کردن، به زور کندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتشاص
تصویر انتشاص
برکندن درختان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتشار
تصویر انتشار
پراکندگی، گسترده شدن، خبر را فاش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتشاب
تصویر انتشاب
آویختن، هیزم چیدن، هیزم گرد آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
از بیخ و بر کندن، رندیدن باد خاک را گرد انگیختن، سخن به پایان نبردن نیمه سخنی، رنگ پریدن، آهسته گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندلاف
تصویر اندلاف
ریخته شدن نزدیک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکلال
تصویر انکلال
دندان نمودن، کند شدن، نرم درخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکفاس
تصویر انکفاس
در خود پیچیدن
فرهنگ لغت هوشیار