معنی انکشاف
- انکشاف
- آشکار شدن، پدیدار شدن، کشف کردن، برهنه شدن
واژههای مرتبط با انکشاف
انکشاف
- انکشاف
- برهنه و آشکار شدن، ظاهر شدن، دور شدن غم، گشادگی
انکشاف
- انکشاف
- برهنه شدن، آشکار شدن
انکشاف
- انکشاف
- اِفشاگَری، اِفشای
انکشاف
- انکشاف
- برهنه و آشکار شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ظاهر شدن. (از اقرب الموارد). واشدن. (مصادر زوزنی) (غیاث اللغات) (آنندراج). انجلاع. (تاج المصادر بیهقی). انصراح. (یادداشت مؤلف).
انکفاف
- انکفاف
- باز ایستادن از انجام کاری
انکشاط
- انکشاط
- بی بیمی بی ترسی کنده شدن پوست
انکشاح
- انکشاح
- پراکنده گشتن
انکساف
- انکساف
- گرفتن خورشید
انکساف
- انکساف
- افتادن سایه ماه بر خورشید، آفتاب گرفتگی
