درخت انار، میوه ای خوراکی با پوستی سفید یا سرخ، دانه های قرمز یا سفید آبدار، با مزۀ ترش یا شیرین که از آب آن رب تهیه می شود و در پختن برخی خوراک ها کاربرد دارد، درخت این میوه با برگ های ریز و سرخ رنگ و ساقۀ خاردار
درخت انار، میوه ای خوراکی با پوستی سفید یا سرخ، دانه های قرمز یا سفید آبدار، با مزۀ ترش یا شیرین که از آب آن رب تهیه می شود و در پختن برخی خوراک ها کاربرد دارد، درخت این میوه با برگ های ریز و سرخ رنگ و ساقۀ خاردار
در آیین زردشتی فرشتۀ موکل بر نکاح، روز سی ام از هر ماه خورشیدی، برای مثال سفندارمذماه رفته تمام / به روزی که خوانی انیرانش نام ی در این روز زردشت پاکیزه دین / درآمد سوی حد ایران زمین (زراتشت بهرام - لغت نامه - انیران) غیر ایرانی، غیر ایران
در آیین زردشتی فرشتۀ موکل بر نکاح، روز سی ام از هر ماه خورشیدی، برای مِثال سفندارمذماه رفته تمام / به روزی که خوانی انیرانش نام ی در این روز زردشت پاکیزه دین / درآمد سوی حد ایران زمین (زراتشت بهرام - لغت نامه - انیران) غیر ایرانی، غیر ایران
دهی است از دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان، در 10 هزارگزی غربی سیردان، در منطقۀ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 214 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه ذیرجین، محصولش غلات و انار و لبنیات و شغل مردمش زراعت و کرایه کشی و گلیم بافی و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان، در 10 هزارگزی غربی سیردان، در منطقۀ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 214 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه ذیرجین، محصولش غلات و انار و لبنیات و شغل مردمش زراعت و کرایه کشی و گلیم بافی و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان که در 70 هزارگزی شمال باختر نجف آباد و 7 هزارگزی شوسۀ نجف آباد به دامنه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 869 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، انگور، سیب زمینی، بادام، کتیرا و پنبه و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی. راه آن مالرو است. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرفیائی ایران ج 10)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان که در 70 هزارگزی شمال باختر نجف آباد و 7 هزارگزی شوسۀ نجف آباد به دامنه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 869 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، انگور، سیب زمینی، بادام، کتیرا و پنبه و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی. راه آن مالرو است. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرفیائی ایران ج 10)
نام فرشته ایست که موکل بر عقد نکاح میباشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). در اوستا انغره رئوچه. در پهلوی و پارسی انیران، جزو اول خود مرکب است از ان علامت نفی و اغره به معنی پایان و حد و حصر و جزو دوم به معنی روشن است جمعاً یعنی روشنی بی پایان. انغزه رئوچه بارگاه جلال اهورمزدا یا عرش اعظم محسوب شده علاوه بر آن نام ایزدی است که نگهبانی روز سی ام بدو سپرده شده. ابوریحان در فهرست روزهای ایرانی این روز را ’انیران’ و در سغدی ’نغر’ و درخوارزمی ’اونرغ’ آورده و زرتشتیان امروز ’انارام’ گویند. دیگر انیران از اوستایی ان ائیریا مرکب از ان علامت نفی و جزو دوم به معنی آریایی و ایرانی جمعاً غیر آریایی ناایرانی، در پهلوی انیران و در پارسی انیران و مخفف آن انیران بمعنی بیگانه و غیر ایرانی است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین).
نام فرشته ایست که موکل بر عقد نکاح میباشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). در اوستا انغره رئوچه. در پهلوی و پارسی انیران، جزو اول خود مرکب است از اَن علامت نفی و اغره به معنی پایان و حد و حصر و جزو دوم به معنی روشن است جمعاً یعنی روشنی بی پایان. انغزه رئوچه بارگاه جلال اهورمزدا یا عرش اعظم محسوب شده علاوه بر آن نام ایزدی است که نگهبانی روز سی ام بدو سپرده شده. ابوریحان در فهرست روزهای ایرانی این روز را ’انیران’ و در سغدی ’نغر’ و درخوارزمی ’اونرغ’ آورده و زرتشتیان امروز ’انارام’ گویند. دیگر انیران از اوستایی اَن ْ اَئیریا مرکب از اَن علامت نفی و جزو دوم به معنی آریایی و ایرانی جمعاً غیر آریایی ناایرانی، در پهلوی انیران و در پارسی انیران و مخفف آن انیران بمعنی بیگانه و غیر ایرانی است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین).
صمغ درختی است که صمغ طرتوث (ظ: طرثوث) گویند در عربی اشق و اشج گویند. مفتح سدۀ جگر و دافع سنگ مثانه و صلابت طحال و به وجع مفاصل و عرق النساء و صرع نافع است. (از شعوری ج 1 ورق 123 ب). اشق. (فرهنگ فارسی معین). یک نوع صمغی زفت مانند. (ناظم الاطباء). و رجوع به طرثوث شود
صمغ درختی است که صمغ طرتوث (ظ: طرثوث) گویند در عربی اشق و اشج گویند. مفتح سدۀ جگر و دافع سنگ مثانه و صلابت طحال و به وجع مفاصل و عرق النساء و صرع نافع است. (از شعوری ج 1 ورق 123 ب). اشق. (فرهنگ فارسی معین). یک نوع صمغی زفت مانند. (ناظم الاطباء). و رجوع به طرثوث شود