جدول جو
جدول جو

معنی انقلاف - جستجوی لغت در جدول جو

انقلاف(اِ تِ دَ)
کلان شدن و نورد گرفتن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دارای چین و چروک شدن. (از اقرب الموارد). یقال: انقلفت سرته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انقلاع
تصویر انقلاع
برکنده شدن، از بیخ وبن کنده شدن
فرهنگ فارسی عمید
تحول اساسی در حکومت یک کشور توسط تود های ناراضی جامعه که باعث تحولات سیاسی و اقتصادی و غیره می شود، آشوب، شورش، برگشتن از حالی به حال دیگر، دگرگون شدن، در علم نجوم رسیدن خورشید به دورترین نقطه از استوای فلکی
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ حَ)
برکنده شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
ریخته شدن. (آنندراج). انصباب. (از اقرب الموارد). اندلف علی اندلافاً، ریخته شد برمن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ قِ)
نوعی خرمای شامی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کنده شدن زمین. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مغاکی کنده شدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
برگشتگی دگرگونی، زیر و رویی زیرور و شدن، خیزش (قیام) آشوب شورش برگشتن از حالی بحالی دگر گون شدن، زیر و رو شدن وا گردیدن بر گشتن، بر گشتگی تغییر تحول تبدل، شورش بی آرامی، شورش عده ای برای واژگون کردن حکومت موجود و ایجاد حکومتی نو، شورش دل منش گردا استفراغ قی، انقلاب در عناصر بمعنی تبدیل صورتی بصورت دیگر است و آن همان کون و فساد است، جمع انقلابات. برگشتن، بازگردانیدن، واژگون شدن و برگشتن از کاری، آشوب و شورش، انعکاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندلاف
تصویر اندلاف
ریخته شدن نزدیک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
برکندگی برکنده شدن از بیخ کنده شدن از بیخ بر آمدن از ریشه در آمدن، بر کندگی. برکنده شدن، برکندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انقلاع
تصویر انقلاع
((اِ قِ))
برکنده شدن، از بیخ برکنده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
((اِ قِ))
دگرگون شدن، زیر و رو شدن، قیام گروهی برای واژگون کردن یک حکومت، استفراغ، قی، نا آرامی، بی قراری، هیجان، شورش، عصیان، تبدیل صورتی به صورت دیگر (فلسفه)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
آشوب، دگردیسی، واگشت، جنبش، دگرگونی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
ثورةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
Revolution
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
(FR) révolution
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
同一性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
انقلاب
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
یکسانی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
অভিন্নতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
(SW) mapinduzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
(TR) devrim
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
동일성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
ความเหมือนกัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
זהות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
समानता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
(ID) revolusi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
(NL) revolutie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
(IT) rivoluzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
(PT) revolução
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
相同
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
(PL) rewolucja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
подібність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
(DE) Revolution
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
одинаковость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انقلاب
تصویر انقلاب
(ES) revolución
دیکشنری فارسی به اسپانیایی